حشه

لغت نامه دهخدا

حشه. [ ح ُش ْ ش َ ] ( ع اِ ) قبه کلان. ج ، حشش.

حشه. [ ح َ ش َ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان رودبار بخش طرخوران شهرستان اراک. 24هزارگزی شمال باختری طرخوران. کوهستانی سردسیر. سکنه آن 341 تن شیعه ترک و فارسی زبانند. از قنات مشروب می گردد. محصولات آنجا غلات ، بادام ، گردو و بنشن است. شغل اهالی زراعت ، گله داری ، گلیم ، جاجیم بافی. از نوبهار میتوان اتومبیل برد. بیمارستان ده تختخوابی دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ).

فرهنگ فارسی

پیشنهاد کاربران

بپرس