حشرگاه

لغت نامه دهخدا

حشرگاه. [ ح َ ] ( اِ مرکب ) عرصات قیامت :
چنان پوی شاهانه این شاهراه
که شاهانه پوئی ره حشرگاه.
ظهوری.
|| مجمعی که در ایام عاشورا در آنجا گریه بنیاد کنند. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

پیشنهاد کاربران

بپرس