حشا
لغت نامه دهخدا
حشا. [ ح َ ] ( ع مص ) ضربت بر شکم زدن. زخم بر شکم زدن. ( تاج المصادر بیهقی ). || آرمیدن با.
حشا. [ ح َ ] ( اِخ ) نام موضعی به دیار طی. || نام کوهی در الابواء میان مکه و مدینة. || نام وادیئی به حجاز. ( معجم البلدان ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - درون اندرون . ۲ - آنچه درون شکم باد از جگر سپرز شکنبه و مانند آن و یا آنچه ما بین استخوان پهلو و سرین باشد .
با تازیانه بر شکم و پهلو زدن
فرهنگ معین
گویش مازنی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید