حسین یمنی
لغت نامه دهخدا
حسین یمنی. [ ح ُ س َ ن ِ ی َ م َ ] ( اِخ ) ابن عبدالرحمان بن محمد معروف به ابن اهدل و ملقب به بدرالدین. متوفی در 855 هَ. ق. او راست : الاشارة الوجیزه و مختصر روض الریاحین به نام مطرب السامعین و جز آنها. ( هدیة العارفین ج 1 ص 315 ).
حسین یمنی. [ ح ُ س َ ن ِ ی َ م َ ] ( اِخ ) ابن عبدالرحمان بن محمدبن عبداﷲ. قاضی جزیره بود و به دمشق سکونت گزید و در 676 هَ. ق. / 1277 م. زنده بود. او راست : المقترح فی المصطلح. ( معجم المؤلفین از بروکلمان پیوست ج 1 ص 509 ).
حسین یمنی. [ ح ُ س َ ن ِ ی َ م َ ] ( اِخ ) ابن علی زیدی شیعی. او راست : «الایضاح و البیان » و «قادحه زناد الفطن » که در1282 هَ. ق. / 1865 م. تألیف کرده است. ( هدیة العارفین ج 1 ص 329 ) ( ایضاح المکنون ) ( معجم المؤلفین ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید