حسین قزوینی

لغت نامه دهخدا

حسین قزوینی. [ ح ُ س َ ن ِ ق َزْ ] ( اِخ ) ابن ابراهیم بن معصوم بن میر فصیح حسینی تبریزی. درگذشته 1207 هَ. ق. 1793 م. استاد بحرالعلوم درگذشته 1212 هَ. ق. او راست : اختیارالمذهب و جز آن. ( ذریعه ج 1 ص 180 و 366 و 373 ) ( روضات ص 183 ) ( نجوم السماء ص 217 ) ( اعلام زرکلی ج دوم ص 247 ). و رجوع به قزوینی حسین شود.

حسین قزوینی. [ ح ُ س َ ن ِ ق َزْ ] ( اِخ ) ابن حسن بن معصوم قزوینی شیرازی متخلص به «حسینی ». متوفی 1249 هَ. ق. او راست : دو مثنوی «اشترنامه » و «الهی نامه » و جز آنها. ( ذریعه ج 2 ص 284 و ج 7 ص 257 ).

حسین قزوینی. [ ح ُس َ ن ِ ق َزْ ] ( اِخ ) ابن محمدبن حسین مکنی به ابوعلی شاعر است و دیوان دارد. ( هدیة العارفین ج 1 ص 332 ).

حسین قزوینی. [ ح ُ س َ ن ِ ق َزْ] ( اِخ ) ابن سید مهدی بن حسن بن احمد حسینی حلی فقیه اصولی ادیب شاعر. متولد در حله 1268 هَ. ق. 1852/ م. و متوفی در 21 ذیحجه 1325 هَ. ق. 1908/ م. او راست : حاشیه بر رسائل شیخ مرتضی انصاری و بر شرح لمعه و«مقدمةالواجب » و دیوان شعر. ( اعیان الشیعه ج 27 ص 290 ) ( شعراء الحله خاقانی ج 2 ص 123 ) ( معجم المؤلفین ).

فرهنگ فارسی

ابن سید مهدی بن حسن بن احمد حسینی حلی فقیه اصولی ادیب شاعر متولد در حله اوراست حاشیه بر رسائل شیخ مرتضی انصاری و بر شرح لمعه و مقدمه الواجب و دیوان شعر

پیشنهاد کاربران

بپرس