حسیس
لغت نامه دهخدا
- جراد حسیس ؛ ملخ مرده به سرما. ( منتهی الارب ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
حَسِیسَ: به معناى صوتی است که احساس شود. لَا یَسْمَعُونَ حَسِیسَهَا: مؤمنان و اولیاء الله صدای نفخه ی صور را آنچنان که دیگران احساس می کنند و می ترسند و اذیت می شوند، احساس نخواهند کرد و فرشتگان در زمان دمیدن در صور، به مؤمنان اطمینانِ خاطر خواهند داد که این عذاب برای آنان نیست.
نرم گذشتن کسی یا چیزی
از کمی عقل پروانهٔ خسیس
یاد نارد ز آتش و سوز و حسیس
✏ �مولانا�
از کمی عقل پروانهٔ خسیس
یاد نارد ز آتش و سوز و حسیس
✏ �مولانا�