حسکه

لغت نامه دهخدا

( حسکة ) حسکة. [ ح ِ ک َ ] ( اِ ) رجوع به حسکه شود.

حسکة. [ ح َ س َ ک َ ] ( ع اِ ) یکی حسک. یکی خار سه پهلو. یکی شکوهه. یکی خارخسک. || یکی خار سه پهلوی آهنین یا از نی ، ریختن در راه دشمن را. || کینه سخت. دشمنی.

حسکة. [ ح ِ ک َ ] ( ع اِ ) به لغت مصری ستیناج است.

حسکة. [ ح َ ک َ ] ( اِخ ) ابن عتاب حبطی. از صعالیک عرب بود و سیستان را به غلبه بگرفت و عبدالرحمان بن حروی طائی را که حاکم سیستان از طرف امیرالمؤمنین بود بکشت. ( حاشیه تاریخ سیستان ص 90، از فتوح بلاذری و کامل ابن اثیر ). و در حق طائفه حبطی و حبطات گفته اند:
رایت الحمر من شرالمطایا
کما الحبطات شر بنی تمیم.
( البیان و التبیین جاحظ ج 3 ص 244 ). رجوع به حبطات شود.
حسکه. [ ح َ ک َ ] ( اِخ ) حسکا. از صاحب ریاض العلماء نقل است که حسکا و حسکه مخفف حسن کیا باشد. رجوع به حسکا شود.

فرهنگ فارسی

ابن عتاب حبطی از صعالیک عرب بود و سیستان را بغلبه بگرفت و عبدالرحمان بن حروی طائی را که حاکم سیستان از طرف امیر المومنین بود بکشت

دانشنامه عمومی

حَسَکه یا حسیچه[ ۱] ( به عربی: الحسکة ) ( به کردی: Hesîçe ) ( به سریانی: ܚܣܟܗ ) یکی از شهرهای مهم کردستان سوریه است. این منطقه در جریان جنگ سوریه به طور کامل تحت تسلط کردهای سوریه و نیروهای سوریه دمکراتیک ( قسد ) بوده است. [ ۲] این شهر مرکز استان حسکه است و در شمال خاوری سوریه واقع شده است. سرشاخه هایی از رود فرات از میان این منطقه گذر می کنند. در این منطقه اقوام مختلفی از جمله عرب ها، ارمنی ها، کردها و سریانی ها زندگی می کنند. [ ۳] [ ۴] طبق سرشماری در سال ۲۰۰۷ جمعیت این ناحیه ۱٬۳۷۷٬۰۰۰ نفر در شهرهای مهم و سایر مناطق بوده است. [ ۵]
عکس حسکهعکس حسکهعکس حسکه
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس