حسنکدر

لغت نامه دهخدا

حسنکدر. [ ح َ س َ دَ ] ( اِخ ) دهی است جزء دهستان لورا و شهرستانک بخش کرج شهرستان تهران. در 62هزارگزی شمال خاوری کرج ، کنار راه شوسه کرج به چالوس. در کوهستان ، سردسیر. سکنه آن 230 تن شیعه. زبان ، فارسی و تاتی. آب آن از رودخانه گچ سرو چشمه. محصول آنجا سار، غلات ، لبنیات ، عسل. شغل اهالی زراعت و گله داری. رودخانه بین آبادی و راه شوسه است. پل چوبی دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

فرهنگ فارسی

ده جزئ دهستان لورا و شهرستانک بخش کرج شهرستان تهران

پیشنهاد کاربران

داداش ما هرکی مثه خودشیم معنی فرهنگ تو گوگلم بزنی بخونی باز نمیگیری چیه
جناب آقای رضایی
دوست عزیز ! اظهارنظرشما یک تعمیم ناروا بیشتر نیست ! شما چند بار به این روستا تشریف آوردید ؟ باچند نفر برخورد داشتید؟!!
به هر حال واردشدن به هرمکان آداب و قواعدی دارد که باید مراعات شود ، در غیر اینصورت قطعاً تذکر داده خواهدشد و شخص فهیم و بافرهنگ وشعور ، خود را بامقررات وفق خواهد داد .
...
[مشاهده متن کامل]

یکی از روش های دریافت وجه تسمیه مکان ها گویش محلی مکان مورد نظر است این روستا درگویش محلی 《 حَسِن در 》است.
روستای حسنکدر بسیار مردم بی فرهنگ و عقده ای داره و اجازه ورود گردشگر را نمیدهند - روستاشون تو سرشون بخوره - ادعای مذهب هم میکنند
قبل از رفتن هم یه گرز با خودتون ببرید تا از این مردمی که سرشون تا کار خودشون نیست از خودتون و خانوادتون دفاع کنید

بپرس