حسنویه
لغت نامه دهخدا
حسنویه. [ ح َ ] ( اِخ ) یکی از شاگردان کندی فیلسوف عرب بوده است. ( ابن الندیم ). و رجوع به عیون الانباء جزء1 ص 208 و تاریخ الحکماء قفطی چ لیپسک ص 376 شود.
فرهنگ فارسی
دانشنامه آزاد فارسی
حَسَنویه (حکومت: ۳۴۸ـ۳۶۹ق)
(یا: حسنویه بن حسین بَرْزکانی) یکی از سران کُرد و بنیانگذار حکومت بنی حسنویه در نواحی غربی ایران. حسنویه در ۳۴۸ق، امرای دیگر کُرد را بر کنار کرد و با گسترش قدرت خود از حدود دینور تا اهواز، قدرتی محلی و خانوادگی را در آن نواحی پی ریزی کرد. در ابتدا، به حمایت از آل بویه با سامانیان به جنگ پرداخت و به همین دلیل مورد حمایت این دولت قرار گرفت ، اما سرانجام در ۳۵۹ق با آل بویه نیز درگیر شد. وی معاصر رکن الدوله دیلمی بود و او را با قبول پرداخت باج و اطاعت، از حمله منصرف کرد. پس از وی پسرش بدر بن حسنویه به امارت رسید.
(یا: حسنویه بن حسین بَرْزکانی) یکی از سران کُرد و بنیانگذار حکومت بنی حسنویه در نواحی غربی ایران. حسنویه در ۳۴۸ق، امرای دیگر کُرد را بر کنار کرد و با گسترش قدرت خود از حدود دینور تا اهواز، قدرتی محلی و خانوادگی را در آن نواحی پی ریزی کرد. در ابتدا، به حمایت از آل بویه با سامانیان به جنگ پرداخت و به همین دلیل مورد حمایت این دولت قرار گرفت ، اما سرانجام در ۳۵۹ق با آل بویه نیز درگیر شد. وی معاصر رکن الدوله دیلمی بود و او را با قبول پرداخت باج و اطاعت، از حمله منصرف کرد. پس از وی پسرش بدر بن حسنویه به امارت رسید.
wikijoo: حسنویه
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید