حسن طبری

لغت نامه دهخدا

حسن طبری. [ ح َ س َ ن ِ طَ ب َ ] ( اِخ ) ابن محمدبن اسماعیل بن حسن بن زیدبن حسن. صاحب طبرستان که در 250 هَ. ق. دعوت آشکار کرد و در مازندران در 270 هَ. ق. درگذشت. او راست : «البیان » و «الحجة». ( ذریعه ج 5 ص 30 ). و گاهی وی را به لقب داعی کبیر و گاهی حسن بن زید خوانند و فرزندان وی تا سال 316 هَ. ق. با طاهریان و صفاریان و سامانیان در کشمکش بوده اند. رجوع به علویان طبرستان و نیز رجوع شودبه ابن ندیم ص 274 و تاریخ طبرستان ص 240 و کامل ابن اثیر ج 7 ص 49 و 98 و تاریخ اسلام دکتر فیاض ص 200 و تاریخ الخلفاء ص 112 و ذریعه ج 4 ص 286 و زرکلی ص 226 شود.

حسن طبری. [ ح َ س َ ن ِ طَ ب َ ] ( اِخ ) ابن علی بن محمدبن علی بن حسن طبرستانی مازندرانی شیعی امامی ، معروف به عماد طبری. در 673 هَ. ق. ساکن قم بود.او راست : «احوال السقیفة» و اربعین بهایی و جز آن که در هدیةالعارفین ( ج 1 ص 282 ) و ذریعه یاد شده است.

حسن طبری. [ ح َ س َ ن ِ طَ ب َ ] ( اِخ )ابن قاسم ، مکنی به ابوعلی. فقیه شافعی. در سال 350 هَ. ق. درگذشت. او راست : «الافصاح » در شرح مختصر مزنی و «الایضاح » در فروع و «التهذیب » که «زوائدالمفتاح »نیز نامیده شود، «الجدل »، «اصول فقه » و «المجرد» درمناظره. ( هدیةالعارفین ج 1 ص 270 ) ( زرکلی چ 1 ص 236 ).

فرهنگ فارسی

ابن قاسم مکنی بابوعلی فقیه شافعی شاگرد و جانشین ابوهریره در بغداد بود

پیشنهاد کاربران

بپرس