حسن ضیاظریفی ( ۱۳۱۶– ۱۳۵۴ ) روشنفکر و نظریه پرداز مارکسیست و یکی از بنیان گذاران سازمان چریک های فدایی خلق ایران است.
حسن ضیاظریفی در سال ۱۳۱۶ در لاهیجان متولد شد. او برادر ابوالحسن ضیا ظریفی بود.
... [مشاهده متن کامل]
پدر وی فردی مذهبی بود اما حسن تحت تأثیر برادرانش که از فعالان چپ بودند قرار گرفت. در اولین فعالیت های سیاسی اش که هم زمان با جنبش ملی شدن صنعت نفت بود، وی به سازماندهی و شرکت در اعتصابات دانش آموزی پرداخت. پیش از کودتای ۲۸ مرداد به شاخه جوانان حزب توده پیوست. او پس از بازداشت، با نوشتن انزجارنامه از حزب توده و معرفی رابط و هم حوزه ای اش، آقایان علی صنعت توفیق و سید جلیل اخباری، که در روزنامه اطلاعات مورخ ۱۱ اسفند ۱۳۳۴، صفحه ۲ منتشر شد، مورد عفو قرار گرفت و اجازه ادامه تحصیل پیدا کرد.
او در ۱۳۳۹ وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد. ورود او به دانشگاه با فضای باز سیاسی ( ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۲ ) هم زمان بود. پس از اتمام تحصیلاتش به خدمت اجباری فرستاده شد.
پس از تماس هایی با بیژن جزنی و چند محفل دانشجویی، یکی از هسته های مخفی مارکسیستی ( گروه جزنی – ظریفی ) را که بعدها ( با ادغام گروه احمدزاده _ پویان ) سازمان چریک های فدایی خلق ایران نام گرفت، تشکیل داد. تاریخ گروه جزنی – ظریفی به اواخر دهه ۱۳۳۰ و اوایل دهه ۱۳۴۰ برمی گشت. اعضای این گروه عمدتاً پیش از کودتای ۲۸ مرداد در سازمان جوانان حزب توده فعال بودند و در سراسر دهه ۱۳۳۰ به صورت هسته های مخفی فعال مانده بود. گروه بین سال های ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۲ فعال بود، اما شکست ۱۳۴۲، سرکوب ۱۵ خرداد و تحکیم حکومت تأثیر ژرفی بر آن گذاشت که نتیجه آن تغییر اساسی در تاکتیک ها بود. گروه، تحت تأثیر تجربه های کوبا و الجزایر به این نتیجه رسید که تنها راه مقابله با حکومت، مبارزه مسلحانه است. تا اواخر سال ۱۳۴۵، جزنی و ظریفی به اتفاق جزوه ای را تهیه و توزیع کرده بودند که رسماً نظر گروه را دربارهٔ جامعه ایران و راه مبارزه اعلام می کرد.
حسن در ۲۵ بهمن ۱۳۴۶ در محل قرار ملاقات مخفی دستگیر شد. حسن در طی ۴۸ ساعت تحت شدیدترین شکنجه ها قرار می گیرید و شدت این شکنجه ها به قدری بود که به ناچار از تاریخ ۲۸ بهمن ضیاظریفی را در بیمارستان شماره ۱ ارتش بستری می کنند. قرار بازداشت او به جای ۲۴ ساعت، ۷۲ ساعت پس از دستگیری صادر می شود. حسن که خود وکیل بود، در پایین این ورقه می نویسد:رویت شد و به قرار صادره، نحوه بازداشت و رفتار و بازجویی اعتراض می کنم. " ( تکذیب شده ) صفحهٔ ۶۰
حسن ضیاظریفی در سال ۱۳۱۶ در لاهیجان متولد شد. او برادر ابوالحسن ضیا ظریفی بود.
... [مشاهده متن کامل]
پدر وی فردی مذهبی بود اما حسن تحت تأثیر برادرانش که از فعالان چپ بودند قرار گرفت. در اولین فعالیت های سیاسی اش که هم زمان با جنبش ملی شدن صنعت نفت بود، وی به سازماندهی و شرکت در اعتصابات دانش آموزی پرداخت. پیش از کودتای ۲۸ مرداد به شاخه جوانان حزب توده پیوست. او پس از بازداشت، با نوشتن انزجارنامه از حزب توده و معرفی رابط و هم حوزه ای اش، آقایان علی صنعت توفیق و سید جلیل اخباری، که در روزنامه اطلاعات مورخ ۱۱ اسفند ۱۳۳۴، صفحه ۲ منتشر شد، مورد عفو قرار گرفت و اجازه ادامه تحصیل پیدا کرد.
او در ۱۳۳۹ وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد. ورود او به دانشگاه با فضای باز سیاسی ( ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۲ ) هم زمان بود. پس از اتمام تحصیلاتش به خدمت اجباری فرستاده شد.
پس از تماس هایی با بیژن جزنی و چند محفل دانشجویی، یکی از هسته های مخفی مارکسیستی ( گروه جزنی – ظریفی ) را که بعدها ( با ادغام گروه احمدزاده _ پویان ) سازمان چریک های فدایی خلق ایران نام گرفت، تشکیل داد. تاریخ گروه جزنی – ظریفی به اواخر دهه ۱۳۳۰ و اوایل دهه ۱۳۴۰ برمی گشت. اعضای این گروه عمدتاً پیش از کودتای ۲۸ مرداد در سازمان جوانان حزب توده فعال بودند و در سراسر دهه ۱۳۳۰ به صورت هسته های مخفی فعال مانده بود. گروه بین سال های ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۲ فعال بود، اما شکست ۱۳۴۲، سرکوب ۱۵ خرداد و تحکیم حکومت تأثیر ژرفی بر آن گذاشت که نتیجه آن تغییر اساسی در تاکتیک ها بود. گروه، تحت تأثیر تجربه های کوبا و الجزایر به این نتیجه رسید که تنها راه مقابله با حکومت، مبارزه مسلحانه است. تا اواخر سال ۱۳۴۵، جزنی و ظریفی به اتفاق جزوه ای را تهیه و توزیع کرده بودند که رسماً نظر گروه را دربارهٔ جامعه ایران و راه مبارزه اعلام می کرد.
حسن در ۲۵ بهمن ۱۳۴۶ در محل قرار ملاقات مخفی دستگیر شد. حسن در طی ۴۸ ساعت تحت شدیدترین شکنجه ها قرار می گیرید و شدت این شکنجه ها به قدری بود که به ناچار از تاریخ ۲۸ بهمن ضیاظریفی را در بیمارستان شماره ۱ ارتش بستری می کنند. قرار بازداشت او به جای ۲۴ ساعت، ۷۲ ساعت پس از دستگیری صادر می شود. حسن که خود وکیل بود، در پایین این ورقه می نویسد:رویت شد و به قرار صادره، نحوه بازداشت و رفتار و بازجویی اعتراض می کنم. " ( تکذیب شده ) صفحهٔ ۶۰