حسن سیرافی

لغت نامه دهخدا

حسن سیرافی. [ ح َ س َ ن ِ ] ( اِخ ) ابن عبداﷲبن مرزبان نحوی اصلش ازسیراف ، مکنی به ابوسعید از بلاد فارس بود و در عمان فقه آموخت و به بغداد متولی قضا گشت و همانجا در 368هَ. ق. درگذشت. وی معتزلی بود و با مزد نویسندگی زندگی می گذرانید. او راست : «اخبار النحویین البصریین »،«صنعةالشعر»، «البلاغة»، «شرح المقصورة» و «شرح کتاب سیبویه ». ( وفیات الاعیان ) ( نزهة الالباب ) ( روضات الجنات ص 218 ) ( زرکلی چ 1 ص 228 ) ( هدیة العارفین ج 1 ص 271 ).

پیشنهاد کاربران

بپرس