حسن حلی

لغت نامه دهخدا

حسن حلی. [ ح َ س َ ن ِ ح ِل ْ لی ] ( اِخ ) ابن علی بن داود، معروف به ابن داود حلی ( 647 - 710 هَ. ق. ). او راست : «اکلیل الناجی » در عروض. و یازده کتاب دیگر او در هدیةالعارفین ( ج 1 ص 283 ) یاد شده ولیکن نام او را به غلط حسین آورده ، و نامی از کتاب رجال او نیاورده است و گویا این اشتباه را اسماعیل پاشا از قصص العلماء ( ص 303 ) گرفته باشد. وی کتابی بزرگ در رجال دارد که در ذریعه ( ج 10 ص 84 ) یاد شده است.

حسن حلی. [ ح َ س َ ن ِ ح ِ ل ل ] ( اِخ ) ابن علی بن حمود ( 1300 - 1335 هَ. ق. ).در حله درگذشت. دیوان شعر دارد. ( ذریعه ج 9 ص 241 ).

حسن حلی. [ ح َ س َ ن ِ ح ِ ل ل ] ( اِخ ) رجوع به علامه حلی وحلی و حسن بن راشد حلی و حسن بن سلیمان بن خالد شود.

فرهنگ فارسی

ابن علی بن حمود در حله درگذشت دیوان شعر دارد

پیشنهاد کاربران

بپرس