[ویکی فقه] بُلغاری، حسن بن یونس، پزشک ـ داروشناس، درگذشته پس از ۶۱۷ می باشد.
وی مؤلف کتابی به عربی درباره خوراکی ها و داروهای «مفرَد» (= بسیط) و مرکّب است، که به تصریح خود او )، در سال مذکور در موصل به «بدرالدین جمال الاسلام محمود بن عثمان بن احمدالحکیم التفلیسی» املاء کرده است. اندک آگاهی موثّق ما درباره این «بلغاری» همین است.
سخنان بزرگان
ابن ابی اُصیبِعه شخصی را به نام «التّاج البلغاری» ذکر کرده که پزشک و گیاهشناس نامدارِ همروزگارِ او، رشیدالدین بن صوری (۵۷۳ـ۶۳۹)، که خود تالیف مصوّری به نام کتاب الادویه المفرده داشت، «ردّ» ی بر کتاب او (= التاج البلغاری) «درباره ادویه مفرده» نگاشت (ظاهراً این دو تالیف ابن صوری باز نمانده است). لوکلر می گوید که «تاج الدین بلغاری»، که ابن صوری ردّی بر تالیف او نوشت، «از دوستان ابن بیطار (متوفی ۶۴۶) بود و ابن بیطار در الجامعِ خود دو یا سه بار از او همچون گیاهشناسی بزرگ، یاد کرده است» مایرهوف که، با تکرار نوشته لوکلر درباره دوستی ابن بیطار و تاج الدین بلغاری، به غلط می گوید که این دو شاگرد (گیاهشناس نامور اندلسی) ابوالعباس نباتی بودند؛ نیز رجوع کنید به اشتباه مرکّب دهخدا که او را استاد ابن بیطار و ابوالعباس معرّفی کرده است). زرکلی درباره «تاج الدین بلغاری» چنین نوشته است: «ابومحمدعلی بن حسین، پزشک؛ موصوف به شرف الاسلام، و عزیز الملوک و السلاطین؛ در موصل می زیست و سپس به قونیه نقل مکان کرد؛ او راست مختصرفی معرفه الادویه، کتاب کوچکی به ترتیب الفبایی (نام های داروها)، که در ۶۱۵ املاء کرده است.» ظاهراً اشتباهی در مآخذ زرکلی روی داده است، یا این که دو پزشکِ همروزگار با نسبتِ «بلغاری» وجود داشته اند.
بخش های کتاب بلغاری
به هر تقدیر، تالیف حسن بن یونس بلغاری (که عنوان آن، به سبب افتادگی چند برگ از آغاز نسخه ما، معلوم نیست؛ درباره این نسخه، شامل دو بخش است. نخست مقدمه ای نسبتاً مبسوط (بیش از بیست برگ) درباره داروشناسی جالینوسی: تفاوت میان خوراکی («غِذاء»)، دارو («دواء») و زهر؛ انواع خوراکی ها؛ «اَمزِجَه» (یا «طبایع») و «قُوا» ی چهارگانه داروها و خوراکیها، و کنش های اصلی آنها (مثلاً، تلیین، قبض، اسهال، تنضیج، و تفریح)؛ داروهای مرکّب و چندی و چونی اجزای آنها؛ پادزهرها؛ تعیین مقادیر داروهای مفرد، و جز اینها. دوم، بخش اصلی کتاب، شامل وصف داروها و خوراکیهای ساده و مرکب به ترتیب الفبایی حرف های اول و دوم آنها. با وجود چند نقیصه بزرگ در نسخه ما (افتادگی میان دو «مدخل» حَبّ النَّکهه و خِلال، میان خندیقون و سَکْبینَج، و از وَرَق الکَرْم تا برگ آخر نسخه، یعنی باقی مدخل های حرف واو و همه مدخل های حرف یاء)، این نسخه شامل تقریباً ۲۴۷، ۱ مدخل است: تقریباً ۰۵۳، ۱ مدخل اصلی و ۱۹۴ مدخل ارجاعی یا ترادفی (مثلاً: «اَلْقَردیا، هو البَلاذُر» و «اصل الاَنْجُدان الخَراسانی، هوالاُشتُرغاز»). علتِ شمار نسبتاً بالای مدخل های اصلی در این تالیف مفروضاً مختصر این است که بلغاری در بسیاری از موارد نه فقط فلان جانور یا گیاه یا کانی را وصف می کند بلکه در مدخل های جداگانه ای هم وصف خواص بعض اندام های آن جانور یا بعض اجزای آن گیاه و جز اینها و بعض داروهای مرکب از اینها را می آورد، مثلاً: هم «اُتْرُج» (بالنگ)، هم «قشرالاُترج» (پوست بالنگ) و هم «اترج مُربّی '» (مربای بالنگ)؛ یا هم «لسان الحَمَل» (بارهنگ) و هم «اصل لسانِ الحمل» (ریشه بارهنگ)؛ هم «قُنْفُذ» (خارپشت) و هم «جِلْد القنفذ» (پوست خارپشت)؛ هم «اَرْنَب» (خرگوش)، هم «لَحم الارنب» (گوشت خرگوش) و هم «اِنْفَحَه الارنب» (پنیرمایه (ماخوذ از) خرگوش)؛ هم «اِسفاناخ» (اسفناج) و هم «اسفاناخیّه» (گونه ای خوراک که جزء اصلی آن اسفناج است).
مدخل های اصلی کتاب
...
وی مؤلف کتابی به عربی درباره خوراکی ها و داروهای «مفرَد» (= بسیط) و مرکّب است، که به تصریح خود او )، در سال مذکور در موصل به «بدرالدین جمال الاسلام محمود بن عثمان بن احمدالحکیم التفلیسی» املاء کرده است. اندک آگاهی موثّق ما درباره این «بلغاری» همین است.
سخنان بزرگان
ابن ابی اُصیبِعه شخصی را به نام «التّاج البلغاری» ذکر کرده که پزشک و گیاهشناس نامدارِ همروزگارِ او، رشیدالدین بن صوری (۵۷۳ـ۶۳۹)، که خود تالیف مصوّری به نام کتاب الادویه المفرده داشت، «ردّ» ی بر کتاب او (= التاج البلغاری) «درباره ادویه مفرده» نگاشت (ظاهراً این دو تالیف ابن صوری باز نمانده است). لوکلر می گوید که «تاج الدین بلغاری»، که ابن صوری ردّی بر تالیف او نوشت، «از دوستان ابن بیطار (متوفی ۶۴۶) بود و ابن بیطار در الجامعِ خود دو یا سه بار از او همچون گیاهشناسی بزرگ، یاد کرده است» مایرهوف که، با تکرار نوشته لوکلر درباره دوستی ابن بیطار و تاج الدین بلغاری، به غلط می گوید که این دو شاگرد (گیاهشناس نامور اندلسی) ابوالعباس نباتی بودند؛ نیز رجوع کنید به اشتباه مرکّب دهخدا که او را استاد ابن بیطار و ابوالعباس معرّفی کرده است). زرکلی درباره «تاج الدین بلغاری» چنین نوشته است: «ابومحمدعلی بن حسین، پزشک؛ موصوف به شرف الاسلام، و عزیز الملوک و السلاطین؛ در موصل می زیست و سپس به قونیه نقل مکان کرد؛ او راست مختصرفی معرفه الادویه، کتاب کوچکی به ترتیب الفبایی (نام های داروها)، که در ۶۱۵ املاء کرده است.» ظاهراً اشتباهی در مآخذ زرکلی روی داده است، یا این که دو پزشکِ همروزگار با نسبتِ «بلغاری» وجود داشته اند.
بخش های کتاب بلغاری
به هر تقدیر، تالیف حسن بن یونس بلغاری (که عنوان آن، به سبب افتادگی چند برگ از آغاز نسخه ما، معلوم نیست؛ درباره این نسخه، شامل دو بخش است. نخست مقدمه ای نسبتاً مبسوط (بیش از بیست برگ) درباره داروشناسی جالینوسی: تفاوت میان خوراکی («غِذاء»)، دارو («دواء») و زهر؛ انواع خوراکی ها؛ «اَمزِجَه» (یا «طبایع») و «قُوا» ی چهارگانه داروها و خوراکیها، و کنش های اصلی آنها (مثلاً، تلیین، قبض، اسهال، تنضیج، و تفریح)؛ داروهای مرکّب و چندی و چونی اجزای آنها؛ پادزهرها؛ تعیین مقادیر داروهای مفرد، و جز اینها. دوم، بخش اصلی کتاب، شامل وصف داروها و خوراکیهای ساده و مرکب به ترتیب الفبایی حرف های اول و دوم آنها. با وجود چند نقیصه بزرگ در نسخه ما (افتادگی میان دو «مدخل» حَبّ النَّکهه و خِلال، میان خندیقون و سَکْبینَج، و از وَرَق الکَرْم تا برگ آخر نسخه، یعنی باقی مدخل های حرف واو و همه مدخل های حرف یاء)، این نسخه شامل تقریباً ۲۴۷، ۱ مدخل است: تقریباً ۰۵۳، ۱ مدخل اصلی و ۱۹۴ مدخل ارجاعی یا ترادفی (مثلاً: «اَلْقَردیا، هو البَلاذُر» و «اصل الاَنْجُدان الخَراسانی، هوالاُشتُرغاز»). علتِ شمار نسبتاً بالای مدخل های اصلی در این تالیف مفروضاً مختصر این است که بلغاری در بسیاری از موارد نه فقط فلان جانور یا گیاه یا کانی را وصف می کند بلکه در مدخل های جداگانه ای هم وصف خواص بعض اندام های آن جانور یا بعض اجزای آن گیاه و جز اینها و بعض داروهای مرکب از اینها را می آورد، مثلاً: هم «اُتْرُج» (بالنگ)، هم «قشرالاُترج» (پوست بالنگ) و هم «اترج مُربّی '» (مربای بالنگ)؛ یا هم «لسان الحَمَل» (بارهنگ) و هم «اصل لسانِ الحمل» (ریشه بارهنگ)؛ هم «قُنْفُذ» (خارپشت) و هم «جِلْد القنفذ» (پوست خارپشت)؛ هم «اَرْنَب» (خرگوش)، هم «لَحم الارنب» (گوشت خرگوش) و هم «اِنْفَحَه الارنب» (پنیرمایه (ماخوذ از) خرگوش)؛ هم «اِسفاناخ» (اسفناج) و هم «اسفاناخیّه» (گونه ای خوراک که جزء اصلی آن اسفناج است).
مدخل های اصلی کتاب
...
wikifeqh: حسن_بن_یونس_بلغاری