حسن امدی

لغت نامه دهخدا

( حسن آمدی ) حسن آمدی. [ ح َ س َ ن ِم ِ ] ( اِخ ) ابن بشربن بحر، مکنی به ابوالقاسم ادیب کاتب. درگذشته 371 هَ. ق. او راست : «تبیین غلط قدامة» در نقدالشعر و جز آن. ( هدیةالعارفین ج 1 ص 271 ).

فرهنگ فارسی

( حسن آمدی ) ابن بشربن بحر مکنی بابوالقاسم ادیب کاتب اوراست تبیین غلط قدامه در نقد الشعر و جز آن

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حسن آمدی. آمِدی، حسن بن بِشر بن یحیی بصری، مکنّی به ابوالقاسم (د ۳۷۱ق/۹۸۱م)، نحوی و ناقد شعر بود.
اصل او از آمد، ولی تولّد و وفاتش در بصره بود.معاصر ابن ندیم بود و نزد بزرگانی چون علی بن سلیمان ابن اخفش ، ابن اسحاق زجاج ، حامض ، ابن سراج ، ابن درید و نفطویه و غیره شاگردی کرد.شعر خوب می گفت و در نقد شعر استاد و به گفتۀ ابن ندیم «ملیح التّصنیف و جیّد التّألیف» بود.در جوانی به عنوان کاتبِ ابوجعفر هارون بن محمد ، رسول حکمران عمان در بغداد ، به کار مشغول شد، و سپس در زادگاه خویش به خدمت دستگاه اوقاف درآمد.

پیشنهاد کاربران

بپرس