[ویکی الکتاب] معنی حَسْرَةً: حسرت(حسر دراصل عبارت است از کنار زدن لباس از هر چیزی که ملبس به آن است و کنایه از برملا شدن ناتوانیهاست همچنین اندوه ندامت از فرصتی که از دست رفته از آن جهت که جهالتی که مسبب آن بوده بر ملا شده است)
ریشه کلمه:
حسر (۱۲ بار)
«حسرت» از مادّه «حَسْر» به معنای اندوه و غم بر چیزهایی است که از دست رفته و پشیمانی به بار آورده است. «راغب» در «مفردات» می گوید: این کلمه از مادّه «حسر» (بر وزن حبس) به معنای برهنه کردن و کنار زدن لباس است; و از آنجا که در موارد ندامت و اندوه بر گذشته، گویی پرده های جهل کنار رفته، این تعبیر به کار می رود. ولی عرب هنگامی که زیاد متأثر شود خودِ «حسرت» را مخاطب قرار داده و می گوید: «یا حَسْرَتَنَا» گویا شدت حسرت چنان است که به صورت موجودی در مقابل او مجسم شده است. چرا که این حالت، معمولاً در مواقعی به انسان دست می دهد که نیروی جبران مشکلات و شکست ها را از دست داده، گویی از توانایی و قدرت برهنه شده است.
ریشه کلمه:
حسر (۱۲ بار)
«حسرت» از مادّه «حَسْر» به معنای اندوه و غم بر چیزهایی است که از دست رفته و پشیمانی به بار آورده است. «راغب» در «مفردات» می گوید: این کلمه از مادّه «حسر» (بر وزن حبس) به معنای برهنه کردن و کنار زدن لباس است; و از آنجا که در موارد ندامت و اندوه بر گذشته، گویی پرده های جهل کنار رفته، این تعبیر به کار می رود. ولی عرب هنگامی که زیاد متأثر شود خودِ «حسرت» را مخاطب قرار داده و می گوید: «یا حَسْرَتَنَا» گویا شدت حسرت چنان است که به صورت موجودی در مقابل او مجسم شده است. چرا که این حالت، معمولاً در مواقعی به انسان دست می دهد که نیروی جبران مشکلات و شکست ها را از دست داده، گویی از توانایی و قدرت برهنه شده است.
wikialkb: حَسْرَة