با طاعت و ترس باش همواره
تا از تو به دل حسد برد ترس.
ناصرخسرو.
حسودان را حسد بردن چه بایدبه هر کس آن دهد یزدان که شاید.
نظامی.
چنانش بینداخت ضعف جسدکه میبرد بر زیردستان حسد.
سعدی ( بوستان ).
مر استادرا گفتم ای پرخردفلان یار بر من حسد میبرد.
سعدی ( بوستان ).
گرانی نظر کرد در کار اوحسد برد برروز بازار او.
سعدی ( بوستان ).
ابنای جنس او بر او حسد بردند. ( گلستان سعدی ).هرگز حسد نبرده و حسرت نخورده ام
جز بر دو روی یار موافق که درهم است.
سعدی.
هرگز حسد نبردم بر نعمتی و مالی الا بر آنکه دارد با دلبری وصالی.
سعدی.