حسام زاده

لغت نامه دهخدا

حسام زاده. [ ح ُ دَ ] ( اِخ ) او راست : التشریح.

حسام زاده. [ ح ُ دَ ] ( اِخ ) عبدالرحمان افندی. یکی از علمای نامدار عثمانی است در دورسلطان محمدخان رابع مسند شیخ اسلامی را اشغال مینمود. پسر قوجه حسام افندی است که یکی از قضاة بوده و در تاریخ 1003 هَ. ق. در استانبول تولد یافت و بعد از تحصیل علوم رسمی در تاریخ 1050 هَ. ق. به مولویت حلب و بعداً به مولویت شام نایل گشت و نیز در تاریخ 1055 هَ. ق. به قضاوت استانبول رسید، در 1065 هَ. ق. قاضی عسکر آناتولی و در سال 1062 هَ. ق. قاضی عسکر روم ایلی بود و در 1065 هَ. ق. به مقام شیخ الاسلامی نایل گشت ، و این مقام را به اصرار و ابرام به وی قبولانده بودند و در خلال این احوال فتنه طایفه بنی چری به ظهور رسید و بعد از 34 روز از مقام مزبور استعفا کرد و بعداً به قضاوت قدس منصوب گردید، آنگاه در عینتاب و بعداً در مصر جیزه را به تیول وی دادند و در 1081 هَ. ق. درگذشت. وی در خط نستعلیق خوشنویس بود.

حسام زاده. [ ح ُ دَ ] ( اِخ ) عتیق. مصلح الدین مصطفی. او راست : حاشیه بر تلویح تفتازانی در شرح تنقیح الاصول.

حسام زاده. [ ح ُ دَ ] ( اِخ ) محمدبن حسام الدین رومی حنفی. قاضی مکه بود و پس از عزل در شوال 1080 هَ. ق. درگذشت. او راست : تفسیرالقرآن تا سوره مائدة. ( هدیة العارفین ج 2 ص 292 ).

حسام زاده. [ ح ُ دَ ] ( اِخ ) مصطفی بن حسام الدین حسین بن محمدبن حسام الدین برسوی رومی. مدرس حنفی که در 1035 هَ. ق. درگذشته است. او راست : حاشیه بر صدرالشریعة که حاشیه تلویح است و حاشیه بر شرح مقاصد و رساله شوقیه. ( هدیة العارفین ج 2 ص 439 ).

فرهنگ فارسی

محمد بن حسام الدین رومی حنفی قاضی مکه بود

پیشنهاد کاربران

بپرس