حسام الدین منجم. [ ح ُ مُدْ دی م ُ ن َج ْ ج ِ ] به زمان مستعصم در بغداد میزیسته است. خوندمیر گوید: در آن ایام که ایلخان ( هلاکو ) به قتل مستعصم فرمان داد. حسام الدین به ملازمت پادشاه رفته گفت اگر خلیفه کشته گردد، عالم سیاه و تاریک شود و علامت قیامت مشاهده افتد و امثال این کلمات مهابت آمیز چندان عرض نمود که هلاکوخان در کشتن خلیفه تردد پیدا کرده در آن باب با خواجه نصیرالدین طوسی مشورت فرمود. خواجه گفت که زکریاءپیغمبر و یحیی معصوم ( س ) را بقتل آوردند، هیچیک از این حالات به وقوع نپیوست ، و اگر حسام الدین دعوی می نماید که این احوال بر خونریزی آل عباس مترتب میشود غلط است ، زیرا که چندین تن از ایشان پیش از این کشته اند، نه آفتاب منکسف شده و نه قمر منخسف. آنگاه ایلخان از حسام الدین مچلکاء ستاند که بعد از قتل خلیفه تا مدتی معین اگر آنچه گفته به ظهور نپیوندد او را بکشدو چون آن مدت انقضا یافت ، در شب پنجشنبه هشتم محرم سنه احدی و ستین و ستمائة، حسام الدین به تیغ مغولان پرخشم و کین کشته شد. ( حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 107 ).