حسابگری

/hesAbgari/

مترادف حسابگری: دوراندیشی، حزم، احتیاط، سودجویی، منفعت طلبی

لغت نامه دهخدا

حساب گری. [ ح ِ گ َ ] ( حامص مرکب ) عمل حساب گر. محاسبی. || دوراندیشی. || فالگیری.

فرهنگ فارسی

عمل حسابگر

پیشنهاد کاربران

بپرس