حسابت

لغت نامه دهخدا

حسابت. [ ح َ ب َ ] ( ع مص ) حسابة. صاحب حسب گردیدن. ( از منتهی الارب ). خداوند نژاد نیک شدن. گوهری و خداوند نژاد بزرگ شدن. ( زوزنی ). گوهری و خداوند نژاد نیک شدن. ( تاج المصادر بیهقی ). || گوهری شدن یعنی دین دار و مالدار شدن. ( مهذب الاسماء ).

حسابت. [ ح ِ ب َ ] ( ع مص ) حسابة. حسبان. حساب. حسب. شمردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( مهذب الاسماء ).

حسابة. [ ح ِ ب َ ] ( ع اِمص ) رجوع به حسابت شود.

فرهنگ فارسی

حساب شمردن

پیشنهاد کاربران

بپرس