دیکشنری
مترجم
بپرس
حساب کشیدن
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
حساب کشیدن. [ ح ِ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) حساب خواستن از عامل و حسابدار. حساب طلبیدن از کسی.
فرهنگ فارسی
حساب طلبیدن از کسی
پیشنهاد کاربران
حساب کشیدن : [عامیانه، کنایه ] حساب خواستن.
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها