حساب پس دادن
مترادف حساب پس دادن: ارائه کردن عملکرد ، پاسخ گو بودن، توضیح دادن، مجازات شدن، کیفر یافتن
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مترادف ها
حساب کردن، شمردن، محاسبه نمودن، حساب پس دادن، دانستن، مسئول بودن، ذکر علت کردن، دلیل موجه اقامه کردن، تخمین زدن، نقل کردن
شمردن، حساب پس دادن، فرض کردن، عقیده داشتن، خیال کردن، محسوب داشتن، روی چیزی حساب کردن، گمان کردن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
حساب پس دادن: [ اصطلاح در تداول عامه ] ذکر علت کردن، دلیل موجه اقامه کردن، . جوابگو بودن
( ( "هیچ مرگت نشده . خسته ای ""پس تو چرا خسته نیستی ؟""من هم خسته ام ولی اول این که وقت دارم برای خستگی در کردن ، بعد هم مثل تو نباید به ده بیست نفر حساب پس بدهم . ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 122. ) )
( ( "هیچ مرگت نشده . خسته ای ""پس تو چرا خسته نیستی ؟""من هم خسته ام ولی اول این که وقت دارم برای خستگی در کردن ، بعد هم مثل تو نباید به ده بیست نفر حساب پس بدهم . ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص 122. ) )