دیکشنری
مترجم
بپرس
حساب سازی
/hesAbsAzi/
مترادف حساب سازی
: حساب تراشی، سندسازی
معنی انگلیسی
:
manipulation of accounts
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
حساب سازی. [ ح ِ ]( حامص مرکب ) عمل حساب ساز. حساب ساختن. حساب تراشی.
فرهنگ فارسی
عمل حساب سازی را انجام دادن
فرهنگ معین
( ~. ) [ ع - فا. ] (اِمص . ) تنظیم کردن صورت حساب های غیرواقعی .
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها