حزین دیلمی
لغت نامه دهخدا
اﷲ یعلم ان قد جبت ذایمن
ثم العراقین لایثنی السأم
ثم الجزیرة اعلاهاو أسفلها
کذاک تسری علی الاهوال بی القدم
ثم المواسم قد اوطأها زمناً
و حیث تحلق عندالجمرة الهم
قالوا دمشق تنبیک الخبیر بها
ثم ائت مصر فثم النائل العمم.
و پس از دو بیت :
فی کفه خیزران رعیها عیق
من کف اروع فی عرنینه شمم
یغضی حیاء و یغضی من مهابته
فما یکلم الاحین یبتسم
تری رؤس بنی مروان خاضعة
یمشون حول رکابیه و ما ظلموا.
و این اشعار را برخی به داودبن سلم نسبت کرده اند که در حق قثم بن عباس سروده است. و برخی گویند خالدبن یزید که مولای قثم بود این اشعار در حق قثم گفت. و نیز جاحظ اشعار زیر را ازحزین کنانی در حق طلحةبن عبداﷲ از فرزندان ابوبکر صدیق آورده است :
فان تک یا طلح اعطیتنی
جمالیة تستحق السفارا
غاکان نفعک ، لی مرّة
ولا مرتین ولکن مراراً.
( البیان و التبیین چ حسن السندوبی 1932م. ج 1 ص 285 و ج 3 ص 150 ) ( اغانی ج 14 ص 74 ) ( الاعلام زرکلی چ 1 ج 1 ص 218 ).
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید