حزقیا

لغت نامه دهخدا

حزقیا. [ ح ِ ] ( اِخ ) ( به معنی قوت خدا ) و او پسر و جانشین آحاز و یکی از سلاطین یهودا بود که در بیست و پنج سالگی در 726 ق. م. به تخت سلطنت جلوس نموده مدت بیست و نه سال یعنی از 726 الی 698 ق. م. ملک راند و شخص متقی و خداترس بوده. ( دوم پادشاهان 18:5 ) ( 19:2 ). اسمش با پادشاهان صافی عقیدت و نیکوطینت و پسندیده فطرت یهودا یعنی یهوشافاط و یوشیا هم ردیف گردید و قواعد و شرایع مقدسه موسوی را تجدید نموده بت پرستی را نابود ساخت. ( دوم پادشاهان 18:2 و 22 ). و مکانهای بلند و مذابحی که محض بت پرستی ساخته و مقدس گشته بود منهدم گردانید و هم مار برنجینی را که موسی ساخت بشکست زیراکه بنی اسرائیل آنرا پرستش مینمودند و برای آن بخور می سوزانیدند. ( دوم پادشاهان 18:4 ). و هیکل را نیز مرمّت نمود. ( دوم تواریخ 29:3 ). و در ایام عید فصح شادی بسی عظیم و ولیمه نیکو تدارک نمود که مثل آن در ایام سلیمان و داود در اورشلیم دیده نشده بود. ( دوم تواریخ 30:26 ). پس بر تمام اسباط اسرائیل از «دان » الی «بئر شبع» ندا درداد که برای فصح در اورشلیم حاضر آیند ( 2 تواریخ 30:5 ) و بدین واسطه آتش غیرت دینی و هم نوعی در قلوب جمیع حضار مشتعل گردید ( دوم تواریخ 31:1 ) وی اشعیای نبی را به اعلی درجه احترام نمودی و در امورات مهمه بر مشورت وی نهایت اعتماد داشتی ( دوم پادشاهان 19:2 و 3 ) ( اشعیا 37:2 و 3 ) و این شخص در امور جنگ و سیاست با کفایت و با اهمیتی بود چنانکه با فلسطینیان ساز حرب داده آنچه را پدرش از دست داده بود، استرداد فرمود ( دوم پادشاهان 1:8 ) و بر پادشاه آشور عاصی شده طوق عبودیت وی را از خود برانداخت ( دوم پادشاهان 18:8 ) چون مدت چهارده سال ملک راند، سنخاریب لشکری عظیم ساز داده به شهرهای یهودا تاختن آوردو آنها را مفتوح ساخته از آن پس شهریار آشور ربشاقی را برای تخویف حزقیا فرستاد تا مگر حزقیا را به اطاعت وی دعوت نماید. ربشاقی آمده وی را از عقب تحقیر نموده ، سخنان هزل آمیز به زبان راند ( دوم پادشاهان 17:19 ) لهذا حزقیا از اشعیای نبی استمداد جسته ، وی در جواب فرمود که : خداوند ترا از دست شهریار آشور خلاصی خواهد بخشید ( دوم پادشاهان 19:6 ) و بر حسب فرموده وی به وقوع پیوسته ، فرشته خداوند بسیاری از عساکر ملک آشور را زده هلاک کرد و مابقی را پراکنده نمود ( دوم پادشاهان 19:25 ) چنانکه آن مطلب بطور خارق عادت در کتب مورخین سه گانه که تاریخ حیات حزقیا را تصنیف نموده اند مسطور است ( دوم پادشاهان 19:25 ) ( دوم تواریخ 32:21 ) ( اشعیا 37: 36 ) و با پادشاه مصر نیز هم عهد گردید ( دوم پادشاهان 18:21 ) و به موافق ( دوم پادشاهان 18:7 ) و ( دوم تواریخ 32:27-29 ) شخص بامکنت و ثروتی بوده در تمامی کارهایش خداوند با وی بوده و کامیاب میشد. و از جمله امور غریبه که به حزقیای پادشاه منسوب میباشد یکی آنکه به مرض سختی مبتلا گردید و امید شفا از وی قطع شد. پس اشعیای نبی وی را عیادت کرده گفت خواهی مرد. ( دوم پادشاهان 20:1 ) و چون او این مطلب راشنید رو به دیوار کرده بی نهایت بگریست و محض رفع آن بلای قطعی بدرگاه حضرت رب الارباب دعا و زاری نمود و چون اشعیا بیرون آمد کلام خداوند مجدداً نازل شده فرمود برو و حزقیا را بگو که خداوند پانزده سال دیگر بر عمرت افزوده است ( دوم پادشاهان 520:6 ) و آیتی برای وی قرار داد که سایه ده درجة به عقب برگردد ( دوم پادشاهان 20:10 ) دیگر اینکه اشعیا درباره عذاب و عقابی که بر خانواده وی وارد خواهد آمد، نبوت فرمود ( دوم پادشاهان 20:17 ) زیرا که جمیع خزانه و دولت و مکنت خود را به ایلچی شهریار بابل که محض تبریک شفا یافتن وی آمده بود نشان داد، خلاصه حزقیا وداع جهان گفته باپدران خود در مقبره نبی داود مدفون گردید ( دوم تواریخ 32:33 ). ( قاموس کتاب مقدس ص 320 ). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی و مجمل التواریخ و القصص ص 140، 144، 205، 212، 213 و 435 و الکامل ابن اثیر ج 1 ص 89 و تاریخ گزیده ص 21 و فارسنامه ابن البلخی ص 40 و ایران باستان چ 1 ص 191، 1167، 1456 و 1686 و مزدیسنا چ 1 ص 98 شود.

فرهنگ فارسی

پسر و جانشین آحاز یکی از پادشاهان یهود ( جل. ۷۲۶ - ف. ۶۹۸ ق . م . ) وی در ۲۵ سالگی بتخت نشست و در زمان او سناخریب پادشاه آشور بدو تاخت و او را شکست داد .

دانشنامه آزاد فارسی

حِزْقیّا (Hezekiah)
در عهد عتیق، شاه یهود از ۷۱۹پ م تا چندی بعد. بر خلاف توصیۀ اشعیای پیامبر با همدستی مصریان در برابر قیمومت آشوریان قیام کرد، ولی از سِناخریب شکست خورد و ناچار به پرداخت غرامتی سنگین شد. برخی اصلاحات دینی ازجملۀ اقدامات اوست.

پیشنهاد کاربران

نام آن پادشاه یودائی در بعضی از زبان های غربی با حروف لاتین به شکل های زیر ترجمه یا بازگردان و نوشته شده اند:
Hiskia با تلفظ هیزکیا به زبان آلمانی ترجمه لوتر ( Luther ) و Hiskija با تلفظ هیزکیجا ترجمه واحد لوکّوم ( Loccum ) .
...
[مشاهده متن کامل]

Ezechias با تلفظ احتمالی اِزِخیاز و یا اِزِکیاز به زبان فرانسوی Hezekiah با تلفظ احتمالی هیزِکیاه یا هِزکیا.
به زبان عبری و با حروف لاتین سه شکل نوشتاری دارد، کوتاه و بلند و نیمه بلند؛ Hisiqi و Hisiqija و Hisiqijahu با تلفظ های هیزیکی، هیزیکیجا و هیزیکیجاهو.
در کتیبه های آشوری با حروف لاتین به شکل تفکیکی زیر یادداشت گردیده: ha za qi ia u با تلفظ ها زا کی یا او.
از دیدگاه فردی من، در این نام جمله ای پیشوند ها ( ha ) نشانه جمع و پسوند او ( u ) ضمیر سوم شخص مفرد و زا ( za ) با دو معنا یکی زاده شده و دیگری از ( az ) و کی ( qi ) به اضافه یا ( ia ) به شکل کیا. یعنی او یا آن پادشاه یودایی از تبار یا آلِ کیانی هاست ( احتمالا کیانیان ایرانی ) . لذا معنای نام آن پادشاه بصورت های مرسوم و معمول به ارث رسیده : یهوه ( Jhwh ) قوَت و توان وی یا من است و یا یهوه قوت، توان یا نیرو بخش من است، شاید اندکی اسطوره ای، افسانه ای ، حماسه ای و بدور از حقیقت باشند.
نام پدر بزرگ وی با حروف لاتین به شکل Jotam با دو تلفظ ریشه ای و دو معنای اصلی و متمایز از هم ؛ یکی جوتَم به معنای تَم، مِه یا غبار روی آب جویبارها در فصول بهار و پائیز و دیگری جوتام به معنای جوینده ی تام یا کامل و یا جوینده ی کمال و تامِ جَو یعنی طعم جَو ( غله ی جو ) .
نام پدر وی با حروف لاتین به شکل Ahas با تلفظ ریشه ای آهاس مخفف آهاست، آه به معنای دَم و آها جمع آه. از دیدگاه پدر و مادر یا والدین این نام شاید به معنای زیر بوده باشد: این نوزاد ما آه ها یا دَم های زندگیست.
نام مادر وی با حروف لاتین به شکل Abijah با دو تلفظ و دومعنا؛ یکی آبی جهه به معنای جهش یا فوران آب از زمین یا چشمه و دیگری آبی جاه به معنای مقام یا جایگاه آبی ، رفع کننده تشنگی.
نام زن وی با حروف لاتین به شکل های Hephzibah و Hefzibah با تلفظ های احتمالی حفظی بِه، از دیدگاه والدین به معنای ؛ دارای حافظه ی خوب. و هف زیبه شاید مخفف هفت زَیب، تزیینی و آرایشی و یا هفت پرتو زیبایی به تعداد شمع های شمعدان منورا و یا به تعداد الوان قوسِ قزح یا رنگ های رنگین کمان سمبل یا نشان عهد و پیمان آقا یا سرور دنیا با نوآه یا نوح در پایان طوفان افسانه ای.
نام فرزند و نوه ی وی با حروف لاتین به شکل های Manasse و Amon . ماناس زی به معنای زنده به خوراکی های آسمانی که گویا در طی سرگردانی قوم یهود پس از باز آمدن ( پس آ ) از مصر و گیر کردن آنان در صحرای بی آب و علف سینا به مدت چهل سال، از آسمان می باریده. حرف س ( s ) اول در این نام نشانه جمع بوده و در پسوند با مانا به معنای مانا ها. این نام که همنام با یکی از فرزندان یوسف میباشد، امروز به شکل ماناسه تلفظ و بیان میشود. آمون که اشاره به خدای خورشید قوم مصر دارد، در اصل و ریشه یعنی در زبان و فرهنگ قوم مصر ( اِجیبت، عَجیبت به معنی سرزمین عجایب ) و به زبان والدین به شکل؛ آم اون به معنای او عام یا کل است.
پادشاه آشور با حروف لاتین به شکل Sanherib با دو تلفظ و دو معنای احتمالی و شاید قریب به یقین یا نزدیک به حقیقت؛ یکی زان هر اَیب، به زبان پدر و مادر یا والدین به معنای زانا، دانا و یا آگاه به هر نوع عیب یا نقص و دیگری زان حریب به معنای دانا یا کارشناس جنگ.
نام مار برنزی یا مسی رنگ موسا با حروف لاتین به شکل Nehuschtan با تلفظ نِهوش تن به معنای تن بی هوش یا تن بدون هوش.
سرزمین محل سکونت نسل های دوازده گانه جاکوب یا یعقوب گویا حدود نُه صد سال قبل از میلاد مسیح به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم گردیده و در سرزمین شمالی بنام ایسراایل ( یا ایسرا اِل ) با مرکزیت ساماریا ( samaria ) سه تا از نسل ها و در بخش یا سرزمین جنوبی بنام یودا با مرکزیت اورشلیم ( Jerusalem ) نُه تا زندگی میکرده اند. حدود پانصد و بیست سال قبل از میلاد نام سرزمین یودا توسط پادشاهان هخامنشی به سرزمین یهود تغییر نام یافته و حدود صد سال قبل از میلاد مسیح توسط رومیان به شکل Judaa در آمده. روی سر a ها در زبان آلمانی قبلا دو تا نقطه میگذاشته اند که امروزه به شکل Judaeae هم نوشته میشود.
امروز شاید بتوان به یقین تخمین زد که در آن دوران پرآشوب در نوار مرزی غرب سرزمین ایران از شمال تا جنوب و تا زمان خیزش یا برخاستن هخامنشیان و حرکت لشکر و سپاه عظیم یا غول پیکر آنان بسوی سرزمین های کلده و آشور، دولت ماد نقش محکم ترین سپر دفاعی در مقابل یا در برابر تهاجمات بابلیان و آشوریان را بازی میکرده است .
در باب شوخی و طنز:
یهوه نتوانسته است به اندازه کافی به پادشاهان یودا قوت، توان و نیرو اهداء نماید و لذا از اهورامزدا تقاضا کرده که با فر ایزدی خود کالبد کوروش را جلا و صیغل دهد و حلقه فروهر فرمانروایی را به دست های توانمند وی بسپارد و به اندازه کافی به او قوت و توان و نیرو اهداء نماید تا بتواند با یک جهش، خیزش یا پرش شیر آسا به سمت غرب به تازد و سپر ماد را در بین راه به آنسوی پائین بیفکند و پس از عبور از روی آن و رسیدن به نینوا ( آوا یا صدای نَی ) و بابل ( پیرو بل ) آنگاه اسیران قوم یهود را از چنگال مخوف و اسارت گر و باج و خراج گیر آشوریان و بابلیان نجات دهد و رها نماید.
شاید نام آن پادشاه به زبان پدر و مادر به شکل ایسکیا تلفظ و بیان میشده به معنای ؛ این است کیا، سالار دیهیم جو، ده یَم جو یا جوینده ی ده های آبراهام یا ابراهیم و اجداد وی که بصورت حکم خبری و امری زیر صادر گردیده : جو ده، خبری یعنی جوینده ی ده و امری یعنی ده را بجوی.
در این زمینه میتوان حدس زد که بازگشت صندوق مفقود گردیده یا گمشده ی عهد یا پیمان یهوه با قوم یهود، فیزیکی یا جسمانی نخواهد بود بلکه کشف ده های حقیقی از دیدگاه آبراهام یا ابراهیم و اجداد سومری و فارسی زبان وی و کشف و فاش راز نهفته در پشت پرده ظاهر اعداد ۵ و ۱۰ موسا.