حزقه

لغت نامه دهخدا

( حزقة ) حزقة. [ ح ِ ق َ ] ( ع اِ ) حِزق. ج ، حِزَق.

حزقة. [ ح ُ زَق ْ ق َ ] ( ع ص ) حَزُق در تمام معانی. ( منتهی الارب ). || ( اِ ) نوعی از سجع که زنان گاه رقصانیدن اولاد گویند: تَرَق َ یا حُزَقّه تَرَق عین بقّة. و گویند رسول ( ص ) در ترقیص حسن و حسین ( ع ) این سجع بر زبان رانده است. ( منتهی الارب ).

حزقة. [ ح َ زُق ْ ق َ ] ( ع ص ) کلان شکم کوتاه که در رفتن سُرین بجنباند. ( منتهی الارب ).

حزقة. [ ح ُ زُ ق ق َ ] ( ع ص ) حُزُق .

پیشنهاد کاربران

بپرس