حزره

لغت نامه دهخدا

( حزرة ) حزرة. [ ح َ زَ ] ( ع اِ ) درختی است ترش. ( منتهی الارب ). || دوست داشته شده. || برگزیده ای از مال. خیارالمال. ( معجم البلدان ). ج ،حَزَرات. || کُنار تلخ. || تلخی کنار. ( منتهی الارب ). نبقه تلخ. ( معجم البلدان ).

حزرة. [ ح َ رَ ] ( اِخ ) دخت جریر شاعر است و او را بدان جهت ابوحزرة گفتند. زبیدی در تاج العروس گوید: ابوحزرة کنیة سیدنا جریر است وگویا او گمان کرده است که کنیت جریربن عبداﷲ بجلی صحابی است که چنان نیست. ( حاشیه التاج جاحظ ص 134 ).

حزرة.[ ح َ رَ ] ( اِخ ) چاهی است. ( معجم البلدان ). || جائی است و گویند وادیی است. ( معجم البلدان ).

فرهنگ فارسی

چاهی است جائی است و گویند وادی است

دانشنامه عمومی

حزره (ادلب). حزره ( به عربی: حزرة ) یک روستا در سوریه است که در ناحیه الدانا واقع شده است. [ ۱] حزره ۶۳۱ نفر جمعیت دارد.
عکس حزره (ادلب)عکس حزره (ادلب)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس