حزاء

لغت نامه دهخدا

حزاء.[ ح َ ] ( ع مص ) برداشتن گوراب ( سراب ) چیزی را. ( تاج المصادر بیهقی ). || گرد کردن شتران و راندن. ( تاج المصادر بیهقی ). || آرمیدن با زن.

حزاء. [ ح َ ] ( ع اِ ) حزا. رجوع به حزا شود.

حزاء. [ ح َ ] ( اِخ ) موضعی است در شعر. ( معجم البلدان ).

حزاء. [ ح َزْ زا ] ( ع ص ) خرافی. وهم پرست . || منجم. ستاره شناس. ( منتهی الارب ).

پیشنهاد کاربران

بپرس