حریفیش

لغت نامه دهخدا

حریفیش. [ ح ُ رَ ] ( اِخ ) شعیب بن عبدالعزیزبن یوسف قفصی مغربی صوفی عمراوی ، مکنی به ابومدین ، دانشمند صوفی ، سی سال ساکن مکه بود. او راست : «بهجةالانوار فی مدح النبی المختار» و «الروض الفایق فی المواعظ الرقائق » وی در 597 هَ. ق. درگذشته است.( هدیة العارفین فی اسماء المؤلفین ج 1 ص 418 ). کتاب «الروض الفائق فی المواعظ الرقائق » در 56 مجلس در مواعظ و اخلاق عرفانی صوفیانه است و به مصر به سال 1289 هَ. ق. و 1301 و 1304 و 1308 و 1310 و 1315 هَ. ق.چاپ شده است. ولکن بغلط آنرا به حریفیش ادیب مکی عبداﷲبن سعد درگذشته 801 هَ. ق. نسبت داده اند و در «معجم المطبوعات » با همین نسبت غلط و با ذکر حریفیس باسین مهمله بجای حریفیش یاد شده است و چون نسخه ای ازاین کتاب مورخ 705 هَ. ق. نزد آقای حسن مفتی در تهران موجود است ، غلط بودن این انتساب آشکار میگردد.

حریفیش. [ ح ُ رَ ] ( اِخ ) عبداﷲبن سعدبن عبدالکافی بن عبدالمجید عبیدی مصری مکی حنفی. در 801 هَ. ق. درگذشت. او راست : «الکافی فی علمی العروض و القوافی » که از شرحهای عروض ساروی است. ( هدیةالعارفین ج 1 ص 468 ). در «شذرات الذهب » او را معروف به حرفوش دانسته گوید سی سال به مکه بود و او صاحب کتاب «حریفیش » است. ( شذرات الذهب سال 801 هَ. ق. ). رجوع به ماده قبل شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس