حریفی جستن. [ ح َ ج ُ ت َ ] ( مص مرکب ) کسی را به حریفی خود وادار کردن. تشویق به هم خوابگی : حوری از کوفه به کوری زعرب دم همی داد و حریفی می جست گفتم ای کور دم حور مخورکو حریف تو ببوی زر تست.خاقانی.