حریج

لغت نامه دهخدا

حریج. [ ح ُ رَ ] ( اِخ ) بطنی از فزاره است. ( سمعانی ).

حریج. [ ح ُ رَ ] ( اِخ ) ابن حرام بن سعدبن عدی بن فزارة از فرزندان شیب بن قیس بن حریج. ممدوح حطیئه شاعر است. ( سمعانی ).

پیشنهاد کاربران

بپرس