حرکت نوسانی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مترادف ها
دودلی، حرکت نوسانی، اونگ نوسان
پیشنهاد کاربران
غیر از نوسانات کلی، خودکار و متوالی انبساط و انقباض محتوای کیهان یا جهان و بر اثر آن وقوع مهبانگ های متوالی، شاید نوسان حاصل از نوسانگر دو قطبی تولد و مرگ یعنی موج زندگی نه تنها برای دانش آموزان دبیرستان و دانشجویان رشته ی ریاضی - فیزیک و نجوم و کیهان شناسی بلکه برای هرفرد انسانی جالب و شایان توجه و اعجاب انگیز و حیرتزا و معجزه وار باشد.
... [مشاهده متن کامل]
طوریکه واقعیت به انسان آموخته و می آموزد، پدیده ی طبیعی تولد در یک جا، محل یا مکان و در یک لحظه ی زمانی اتفاق میفتد و پدیده ی مرگ معمولا در یک جا، محل یا مکان و در یک لحظه ی زمانی دیگر ( مشروط براینکه نوزاد در همانجا و یک لحظه پس از تولد و یکی دوبار وق زدن نمیرد ) . تصور عام و خاص اینست که تولد پشت سر رها و پرونده اش بسته شده و مرگ در آینده و بریده و جدا از تولد قرار دارد و روزی از روز ها و یا شبی از شب ها سراغ هر کسی خواهد آمد. اما شاید از دیرباز تاکنون یک اندیشمندی ( غیر از این ) به این فکر و خیال و تصور دست نیافته بوده باشد که این دو پدیده طبیعی و واقعی نیمزوج های بنیادی همزاد و هم بازی و هم ارز همند و غیر قابل تفکیک و جدائی از هم بلکه همیشه بهمراه همدیگر . اما بطور همزمان نمیتوانند از حاکمیت و فرمانروائی برخوردار باشند بلکه پشت سر هم و در طول همدیگر و بطور متناوب و با نظمی مطلق و از پیش تعیین شده. طوریکه میدانیم هر نوسانگری به نیرو و انرژی نیازمند است و نیروی محرکه ی این نوسانگر دو قطبی عبارت است از لحظه ی جاودانه حال که خود نوسانگر دو قطبی دیگریست متشکل از زمان مطلق و بیزمانی مطلق با کمیت های مساوی و ماهیت های معکوس به عنوان عظیم ترین نیروی موجود در محتوای کیهان یا جهان که برای انجام عمل نوسان به منبع انرژی از بیرون نیازی ندارد بلکه منبع درونی یعنی ماهیت های معکوس .
موج زندگی برای موجودات زنده نباتی و حیوانی و به ویژه انسانی ( منجمله موج پیدایش و افول پدیده های غیر زنده ) از دو نیم موج تشکیل گردیده ؛ یکی بسیار کوتاه و منحصر بفرد یعنی متغیر از لحاظ طول زمانی روی محور زمان و دیگری بسیار بلند و طول زمانی آن برای کلیه ی موجودات زنده و غیر زنده در کلیه اعصار گذشته و حال و آینده محصور بین وقوع دو مهبانگ متوالی بطور مطلق برابر و همیشه مساوی با هفت برابر طول عمر کلی محتوای کیهان یا جهان یعنی هفت برابر فاصله زمانی بین دو وقوع مهبانگ متوالی، نه یک ثانیه بیشتر و نه یک ثانیه کمتر زیر محور زمان. نیم موج اول را میتوان فیزیکی نامید و نیم موج دوم را متافیزیکی.
این دو نیم موج را میتوان به شکل دو قوس یا دو کمان ؛ یکی بسیار کوتاه و دیگری بسیار بلند روی محیط یک دایره رسم نمود. نیم موج اول یا قوس بسیار کوتاه را میتوان به زبان سمبلیک نماد پدیده ی واقعی، طبیعی، تجربی《تولد - زندگی - مرگ》 در نظر گرفت و نیم موج دوم یا کمان بسیار بلند را نماد پدیده ی دیگری که بخش اعظم یا بزرگ آن به کمک حواس و تجربه غیر قابل دریافت و فهم و درک می باشد در قالب سه کلمه به شکل《مرگ - زندگی - تولد》 و سپس این دو پدیده ی جدا ناپدیر از هم را بصورت《تولد - زندگی - مرگ - زندگی - تولد》به شکل یک چرخ.
تولد در انتهای پدیده دوم همان تولد در ابتدای پدیده اول خواهد بود با این تفاوت که همیشه در مداری برتر و کمال یافته تر از قبل اتفاق خواهد افتاد.
نتیجه کلی اینکه خدای حقیقی و واقعی در لحظه ی جاودانه حال و بطور همزمان و بموازات هم از دو نوع پادشاهی، حاکمیت یا فرمانروایی برخوردار است؛ یکی فیزیکی یا دنیوی هم بهشتی و هم جهنمی ، بسیار کوتاه تحت نور روشن تولد و دیگری متافیزیکی یا برزخی ( علمی و نه دینی ) و بسیار بلند در قالب روئیاهای حقیقی و روشن در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت تحت نور سیاه مرگ و آنهم بطور مطلق مستقل از کلیه پندارها و گفتار ها و رفتار ها یا اعمال نیک و بد دنیوی و بدون کوچکترین تبعیض و استثنائی بین افراد انسانی و آنهم همیشه تا لحظه بسته شدن مجدد نطفه در رحم مادر و بیداری و تولد دوباره در همین دنیا در مداری برتر و کمال یافته تر از قبل.
زندگی برزخی این دنیا و زندگی برزخی شش دنیای دیگر بطور همزمان و ادغام در هم در لحظه ی جاودانه حال جاری و ساری می باشند و خارج از تیررس شعاع برد حواس ( غیر مسلح و مسلح ) و غیر قابل شناخت به روش تجربی.
... [مشاهده متن کامل]
طوریکه واقعیت به انسان آموخته و می آموزد، پدیده ی طبیعی تولد در یک جا، محل یا مکان و در یک لحظه ی زمانی اتفاق میفتد و پدیده ی مرگ معمولا در یک جا، محل یا مکان و در یک لحظه ی زمانی دیگر ( مشروط براینکه نوزاد در همانجا و یک لحظه پس از تولد و یکی دوبار وق زدن نمیرد ) . تصور عام و خاص اینست که تولد پشت سر رها و پرونده اش بسته شده و مرگ در آینده و بریده و جدا از تولد قرار دارد و روزی از روز ها و یا شبی از شب ها سراغ هر کسی خواهد آمد. اما شاید از دیرباز تاکنون یک اندیشمندی ( غیر از این ) به این فکر و خیال و تصور دست نیافته بوده باشد که این دو پدیده طبیعی و واقعی نیمزوج های بنیادی همزاد و هم بازی و هم ارز همند و غیر قابل تفکیک و جدائی از هم بلکه همیشه بهمراه همدیگر . اما بطور همزمان نمیتوانند از حاکمیت و فرمانروائی برخوردار باشند بلکه پشت سر هم و در طول همدیگر و بطور متناوب و با نظمی مطلق و از پیش تعیین شده. طوریکه میدانیم هر نوسانگری به نیرو و انرژی نیازمند است و نیروی محرکه ی این نوسانگر دو قطبی عبارت است از لحظه ی جاودانه حال که خود نوسانگر دو قطبی دیگریست متشکل از زمان مطلق و بیزمانی مطلق با کمیت های مساوی و ماهیت های معکوس به عنوان عظیم ترین نیروی موجود در محتوای کیهان یا جهان که برای انجام عمل نوسان به منبع انرژی از بیرون نیازی ندارد بلکه منبع درونی یعنی ماهیت های معکوس .
موج زندگی برای موجودات زنده نباتی و حیوانی و به ویژه انسانی ( منجمله موج پیدایش و افول پدیده های غیر زنده ) از دو نیم موج تشکیل گردیده ؛ یکی بسیار کوتاه و منحصر بفرد یعنی متغیر از لحاظ طول زمانی روی محور زمان و دیگری بسیار بلند و طول زمانی آن برای کلیه ی موجودات زنده و غیر زنده در کلیه اعصار گذشته و حال و آینده محصور بین وقوع دو مهبانگ متوالی بطور مطلق برابر و همیشه مساوی با هفت برابر طول عمر کلی محتوای کیهان یا جهان یعنی هفت برابر فاصله زمانی بین دو وقوع مهبانگ متوالی، نه یک ثانیه بیشتر و نه یک ثانیه کمتر زیر محور زمان. نیم موج اول را میتوان فیزیکی نامید و نیم موج دوم را متافیزیکی.
این دو نیم موج را میتوان به شکل دو قوس یا دو کمان ؛ یکی بسیار کوتاه و دیگری بسیار بلند روی محیط یک دایره رسم نمود. نیم موج اول یا قوس بسیار کوتاه را میتوان به زبان سمبلیک نماد پدیده ی واقعی، طبیعی، تجربی《تولد - زندگی - مرگ》 در نظر گرفت و نیم موج دوم یا کمان بسیار بلند را نماد پدیده ی دیگری که بخش اعظم یا بزرگ آن به کمک حواس و تجربه غیر قابل دریافت و فهم و درک می باشد در قالب سه کلمه به شکل《مرگ - زندگی - تولد》 و سپس این دو پدیده ی جدا ناپدیر از هم را بصورت《تولد - زندگی - مرگ - زندگی - تولد》به شکل یک چرخ.
تولد در انتهای پدیده دوم همان تولد در ابتدای پدیده اول خواهد بود با این تفاوت که همیشه در مداری برتر و کمال یافته تر از قبل اتفاق خواهد افتاد.
نتیجه کلی اینکه خدای حقیقی و واقعی در لحظه ی جاودانه حال و بطور همزمان و بموازات هم از دو نوع پادشاهی، حاکمیت یا فرمانروایی برخوردار است؛ یکی فیزیکی یا دنیوی هم بهشتی و هم جهنمی ، بسیار کوتاه تحت نور روشن تولد و دیگری متافیزیکی یا برزخی ( علمی و نه دینی ) و بسیار بلند در قالب روئیاهای حقیقی و روشن در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت تحت نور سیاه مرگ و آنهم بطور مطلق مستقل از کلیه پندارها و گفتار ها و رفتار ها یا اعمال نیک و بد دنیوی و بدون کوچکترین تبعیض و استثنائی بین افراد انسانی و آنهم همیشه تا لحظه بسته شدن مجدد نطفه در رحم مادر و بیداری و تولد دوباره در همین دنیا در مداری برتر و کمال یافته تر از قبل.
زندگی برزخی این دنیا و زندگی برزخی شش دنیای دیگر بطور همزمان و ادغام در هم در لحظه ی جاودانه حال جاری و ساری می باشند و خارج از تیررس شعاع برد حواس ( غیر مسلح و مسلح ) و غیر قابل شناخت به روش تجربی.