[ویکی فقه] حرکت عبارتست از خروج تدریجی شیء از قوه به فعل و حرکت در حرکت عبارتست از حرکت ثانوی و دومی که برای اعراض مفارق مانند کم خاص، کیف خاص و مقدار خاص، اتفاق می افتد. با این توضیح که وقتی جوهر جسمی بر اساس حرکت جوهری تغییر می کند و حرکت می نماید، در اعراض آن جسم دو حرکت روی می دهد؛ یک: حرکت در همه اعراض (چه آنها که ثابت به نظر می رسند و لازم جسم هستند و چه آنها که متحرک و متغیر به نظر می رسند و مفارق هستند).
اعراضی که لازمه وجود موضوع در خارج هستند و وجود آن بدون آنها امکان ندارد؛ مانند اعراضی که لازمه ماهیت شیء هستند، با جعل موضوعشان به جعل واحد ایجاد می شوند، بی آنکه میان آنها و موضوعشان جعل دیگری صورت بگیرد. در نتیجه، تحول یکی به معنای تحول و تغییر دیگری خواهد بود؛ زیرا ثبات و برقراری صفات با وجود تغییر و دگرگونی موضوع بی معناست و تحول و دگرگونی یکی یه معنای تغییر و تحول دیگری خواهد بود. علاوه بر این حرکت عمومی -که در همه احوالات و اعراض جسم روی می دهد و آنرا می توان حرکت نخست و اولیه نامید- حرکت دیگری نیز در اعراض مفارق (اعراض مفارق احوالی هستندکه موضوع بدون وجود انها هم می تواند در خارج موجود شودو وجودش ضرورتی برای وجود موضوع ندارد؛ مانند کتابت، سیاهی، حرارت و مانند آنها.) که به واسطه حرکت بر موضوعات خود عارض می شوند، روی می دهد؛ مانند آنچه که در حرکات مقوله های این، کم، کیف و وضع مشاهده می شود. این حرکت را می توان حرکت ثانوی یا حرکت در حرکت نامید. مثلا وقتی که سیب، تغییر رنگ می دهد، جوهر و عوارض آن (حتی رنگ آن) تغییر می یابد ولو در ظاهر، رنگ آن ثابت به نظر باید. پس تغییر رنگ سیب، خودش تبدیل سیب از نوعی به نوع دیگر است که حرکت ثانوی آن عرض خواهد بود. این حرکت را که محسوس نیست و اسم ندارد علامه طباطبایی کشف و اثبات نمود. هر چند که به نظر استاد مطهری ، بهتر است نام آنرا حرکت مرکب بنامیم نه حرکت در حرکت. زیرا حرکت در حرکت در جایی است که حرکتی در ضمن حرکت دیگر روی دهد. مثلا وقتی سنگی از بالا به طرف زمین پرتاب می شود، سنگ در ضمن این حرکتش، دائما سرعتش افزایش می یابد و در حقیقت در ضمن حرکتش، حرکت دیگری نموده است. این مطلب در کلمات قدما در ضمن بحث حرکت در مقوله "ان ینفعل و ان یفعل" آمده است و تا زمان ملاصدرا ، اکثرا به محال بودن آن معتقد بودند و در میان معاصرین، علامه طباطبایی به درستی آنرا به اثبات رساندند.
اشکالات حرکت در حرکت
دو ایراد بر این حرکت وارد نموده اند: اولا: حرکت در یک مقوله مستلزم آن است که در هر یک آن، یکی از افراد آن مقوله، بر متحرک وارد شود، در حالی که اگر تغییر رنگ سیب، یک حرکت ثانوی و حرکت در حرکت باشد، مقوله کیف فاقد فردی که حداقل یک لحظه موجود باشد، می شود؛ لذا امکان ندارد که در هر آن، یک فرد از آن مقوله بر سیب وارد شود بلکه وجود هر فرد نیز تدریجی و در ظرف زمان خواهد بود. بنابراین نمی توان ورود تدریجی این افراد را حرکت شمرد. ثانیا: متحرک در هر یک از حدود حرکت، نباید بیش از یک "آن" قرار بگیرد؛ زیرا اگر در یک حد مدتی استقرا یابد، در آن حد ساکن خواهد بود و این خلف متحرک بودن آن است. حال اگر دو حرکت و افراد فرضی آن دارای امتداد زمانی باشند و خودشان تدریجی باشند، متحرک در هر بک از دو حرکت، مدتی مستقر خواهد شد، پس رسیدنش به یک حد، مصادف با خروجش نخواهد بود و این خلف متحرک بودن آن است.
← پاسخ اشکالات
۱. ↑ طباطبایی، محمد حسین، نهایه الحکمه، ص۲۵۴، قم، نشر اسلامی، ۱۴۲۲ه. ق، چ شانزدهم.۲. ↑ طباطبایی، محمد حسین، نهایه الحکمه، ص۲۶۳.۳. ↑ طباطبایی، محمد حسین، نهایه الحکمه، ص۲۶۳.۴. ↑ شیروانی، علی، ترجمه و شرح نهایه الحکمه، ج۲، ص۳۰۸، فم، نشر بوستان کتاب، ۱۳۸۶ه. ش، چ هفتم.۵. ↑ ملاصدرا، اسفار اربعه، ج۷، ص۳۹۰.۶. ↑ طباطبایی، محمد حسین، نهایه الحکمه، ص۲۶۳.۷. ↑ شیروانی، علی، شرح نهایه الحکمه، ج۲، ص۳۰۹.۸. ↑ مطهری، مرتضی، حرکت و زمان در فلسفه اسلامی، ج۱، ص۳۸۳، تهران، نشر حکمت، ۱۳۶۹ه. ش، چ سوم.
...
اعراضی که لازمه وجود موضوع در خارج هستند و وجود آن بدون آنها امکان ندارد؛ مانند اعراضی که لازمه ماهیت شیء هستند، با جعل موضوعشان به جعل واحد ایجاد می شوند، بی آنکه میان آنها و موضوعشان جعل دیگری صورت بگیرد. در نتیجه، تحول یکی به معنای تحول و تغییر دیگری خواهد بود؛ زیرا ثبات و برقراری صفات با وجود تغییر و دگرگونی موضوع بی معناست و تحول و دگرگونی یکی یه معنای تغییر و تحول دیگری خواهد بود. علاوه بر این حرکت عمومی -که در همه احوالات و اعراض جسم روی می دهد و آنرا می توان حرکت نخست و اولیه نامید- حرکت دیگری نیز در اعراض مفارق (اعراض مفارق احوالی هستندکه موضوع بدون وجود انها هم می تواند در خارج موجود شودو وجودش ضرورتی برای وجود موضوع ندارد؛ مانند کتابت، سیاهی، حرارت و مانند آنها.) که به واسطه حرکت بر موضوعات خود عارض می شوند، روی می دهد؛ مانند آنچه که در حرکات مقوله های این، کم، کیف و وضع مشاهده می شود. این حرکت را می توان حرکت ثانوی یا حرکت در حرکت نامید. مثلا وقتی که سیب، تغییر رنگ می دهد، جوهر و عوارض آن (حتی رنگ آن) تغییر می یابد ولو در ظاهر، رنگ آن ثابت به نظر باید. پس تغییر رنگ سیب، خودش تبدیل سیب از نوعی به نوع دیگر است که حرکت ثانوی آن عرض خواهد بود. این حرکت را که محسوس نیست و اسم ندارد علامه طباطبایی کشف و اثبات نمود. هر چند که به نظر استاد مطهری ، بهتر است نام آنرا حرکت مرکب بنامیم نه حرکت در حرکت. زیرا حرکت در حرکت در جایی است که حرکتی در ضمن حرکت دیگر روی دهد. مثلا وقتی سنگی از بالا به طرف زمین پرتاب می شود، سنگ در ضمن این حرکتش، دائما سرعتش افزایش می یابد و در حقیقت در ضمن حرکتش، حرکت دیگری نموده است. این مطلب در کلمات قدما در ضمن بحث حرکت در مقوله "ان ینفعل و ان یفعل" آمده است و تا زمان ملاصدرا ، اکثرا به محال بودن آن معتقد بودند و در میان معاصرین، علامه طباطبایی به درستی آنرا به اثبات رساندند.
اشکالات حرکت در حرکت
دو ایراد بر این حرکت وارد نموده اند: اولا: حرکت در یک مقوله مستلزم آن است که در هر یک آن، یکی از افراد آن مقوله، بر متحرک وارد شود، در حالی که اگر تغییر رنگ سیب، یک حرکت ثانوی و حرکت در حرکت باشد، مقوله کیف فاقد فردی که حداقل یک لحظه موجود باشد، می شود؛ لذا امکان ندارد که در هر آن، یک فرد از آن مقوله بر سیب وارد شود بلکه وجود هر فرد نیز تدریجی و در ظرف زمان خواهد بود. بنابراین نمی توان ورود تدریجی این افراد را حرکت شمرد. ثانیا: متحرک در هر یک از حدود حرکت، نباید بیش از یک "آن" قرار بگیرد؛ زیرا اگر در یک حد مدتی استقرا یابد، در آن حد ساکن خواهد بود و این خلف متحرک بودن آن است. حال اگر دو حرکت و افراد فرضی آن دارای امتداد زمانی باشند و خودشان تدریجی باشند، متحرک در هر بک از دو حرکت، مدتی مستقر خواهد شد، پس رسیدنش به یک حد، مصادف با خروجش نخواهد بود و این خلف متحرک بودن آن است.
← پاسخ اشکالات
۱. ↑ طباطبایی، محمد حسین، نهایه الحکمه، ص۲۵۴، قم، نشر اسلامی، ۱۴۲۲ه. ق، چ شانزدهم.۲. ↑ طباطبایی، محمد حسین، نهایه الحکمه، ص۲۶۳.۳. ↑ طباطبایی، محمد حسین، نهایه الحکمه، ص۲۶۳.۴. ↑ شیروانی، علی، ترجمه و شرح نهایه الحکمه، ج۲، ص۳۰۸، فم، نشر بوستان کتاب، ۱۳۸۶ه. ش، چ هفتم.۵. ↑ ملاصدرا، اسفار اربعه، ج۷، ص۳۹۰.۶. ↑ طباطبایی، محمد حسین، نهایه الحکمه، ص۲۶۳.۷. ↑ شیروانی، علی، شرح نهایه الحکمه، ج۲، ص۳۰۹.۸. ↑ مطهری، مرتضی، حرکت و زمان در فلسفه اسلامی، ج۱، ص۳۸۳، تهران، نشر حکمت، ۱۳۶۹ه. ش، چ سوم.
...
wikifeqh: حرکت_در_حرکت