حرومزاده
واژه نامه بختیاریکا
پیشنهاد کاربران
نغل . [ ن َ ] ( ع ص ، اِ ) پسر زنا . ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . زنازاده که فاسدالنسب است . ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) . نَغِل . ( اقرب الموارد ) ( متن اللغة ) ( المنجد ) . نغیل . ( متن اللغة ) . || حیوانی که از اسب و خر تولد کند. ( از المنجد ) . قاطر.
مال زاده . [ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) قحبه زاده و حرام زاده . ( آنندراج ) . زاده ٔ زنا و حرام زاده . ( ناظم الاطباء ) . || زن جلب . ( آنندراج ) . قرمساق . ( ناظم الاطباء ) .
تخم حروم
لهجه و گویش تهرانی
حرام زاده
لهجه و گویش تهرانی
حرام زاده
غریب زاده. [ غ َ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب، اِ مرکب ) لولی زاده. ( غیاث اللغات ) . در محاوره به معنی لولی زاده است چه اکثر مسافران به لولی و کاولی اختلاط کنند. ( آنندراج ) . || زاده ٔ زنا. حرامزاده. ( ناظم الاطباء ) :
... [مشاهده متن کامل]
غریب زاده که تخمش بیفتد از عالم
نمی شود که نباشد گزنده و بدذات.
ناظم هروی ( از آنندراج ) ( از مجموعه ٔ مترادفات ص 312 ) .
|| باوصف این قباحت به معنی مسافرزاده نیز آید :
همچو بیاض چشم سیاهان خوش نگاه
هند از غریب زاده ٔ ایران سپیدروست.
علی قلی خان اعظم بن حسین خان شاملو. ( از آنندراج ) ( از مجموعه ٔ مترادفات ص 312 ) .
ترانه ای که ز شوخی ندیم محفلهاست
غریب زاده ٔ هندونژاد خامه ٔ ماست.
شفیع اثر ( از آنندراج ) .
... [مشاهده متن کامل]
غریب زاده که تخمش بیفتد از عالم
نمی شود که نباشد گزنده و بدذات.
ناظم هروی ( از آنندراج ) ( از مجموعه ٔ مترادفات ص 312 ) .
|| باوصف این قباحت به معنی مسافرزاده نیز آید :
همچو بیاض چشم سیاهان خوش نگاه
هند از غریب زاده ٔ ایران سپیدروست.
علی قلی خان اعظم بن حسین خان شاملو. ( از آنندراج ) ( از مجموعه ٔ مترادفات ص 312 ) .
ترانه ای که ز شوخی ندیم محفلهاست
غریب زاده ٔ هندونژاد خامه ٔ ماست.
شفیع اثر ( از آنندراج ) .