حروفیان. [ ح ُ ] ( اِخ ) حروفیه. دارندگان مذهبی که پایه آن برافکار خرافی علم الحروف نهاده شده است. تاریخ اعتقادبه خاصیت داشتن حروف در اسلام بسیار کهن است. ابن ندیم در الفهرست ( ص 429 ) معزمین یعنی دعانویسان را دو گروه دانسته ، یکی را صاحب طریقه محموده و روش پسندیده نام نهاده ، دوم را مذموم و ناپسندیده ، گوید: نخستین کسی که در اسلام به این علم پرداخت ابونصر احمدبن هلال بکیل است ، و بعد از وی هلال بن وصیف ، صاحب «الروح المتلاشیة» و «المفاخر فی الاعمال » و «تفسیر ما قاله الشیاطین لسلیمان » و بعد از وی ابن الامام است که همزمان المعتز خلیفه عباسی ( 251-255 هَ. ق. ) بود. ابن خلدون ( 732-806 هَ. ق. ) در بند 22 از فصل ششم از کتاب اول مقدمه ای که بر تاریخ نگاشته ، زیر عنوان «علم السحر و الطلسمات » مطالبی آورده که برای شناسائی مذهب حروفیه نیز مفید است ، و سپس در بند 23 همان فصل زیر عنوان «علم اسرارالحروف » بتفصیل این مذهب باستانی را معرفی کرده است. وی میگوید: این علم سیمیا نام دارد،و از وقتی که غُلاة متصوفه در اسلام یافت شدند، و به خیال راه یافتن به ماورای حواس افتادند، و قائل به درجات نزولی و صعودی وجود شدند، و ارواح افلاک را مظاهر آسمانی خدا دانستند، این علم یافت شد، زیرا که اسماء خدا که بوجودآورندگان جهانند مرکب از حروف هستند،پس حروف در حقیقت تشکیل دهنده همه عوالم ، و روح عالم هستند و بنابراین میتوان بوسیله آن حروف و اسماءحسنی در عالم طبیعت تأثیر نمود. سپس درباره چگونگی تأثیر حروف و سبب آن اختلاف کرده ، دسته ای گویند علت این تأثیر همان مزاج حروف است. اینان برای حروف مانند عناصر اربعه ، چهار قسم مزاج قائلند، هفت حرف آتشین مزاج که عبارت است از: «ا، ه ، ط، م ، ف ، س ، ذ» و هفت حرف هوائی «ب ، و، ی ، ن ، ض ، ت ، ظ» و هفت حرف خاکی «د، ح ، ل ، ع ، خ ، ش » و هفت حرف آبی مزاج «ج ، ث ، ز، ص ، ع ، ق ، ک ». بوسیله حروف آتشین بیماریهای سرد دفع و حرارت را تقویت کنند مانند تأثیرات مریخ. و بوسیله حرفهای آبی اعمال ضد آن انجام دهند. و دسته دیگر علت تأثیر حروف را در عددی که در آن حرف پنهان است میدانند. اینان گویند هر حرفی نماینده عددی است ( ا، ب ، ج ، د = 1، 2، 3، 4 ). موضوع علم کیمیا نزد ایشان تأثیر جسم در جسم است ، و موضوع علم سیمیا تأثیر روح در جسم میباشد. و تناسب میان حرف و عدد در نزد اینها، و تناسب میان حرفها و مزاجهای چهارگانه ، نزد دسته ٔاول ، امری علمی و منطقی نیست ، بلکه یک مسئله کشفی و ذوقی میباشد. و نیز ابن خلدون گوید: فرق اهل طلسم و اهل اسماء، آن است که اهل طلسم و سحر به برخی ریاضت های جسمانی احتیاج دارند اما اهل اسماء ریاضتشان ریاضت اکبر است و تصرفات ایشان کرامت خدائی میباشد، و تحت قانون درنیاید، لیکن گاهی اینان نیز قانونهائی برای ارتباط میان کلمات و ستارگان وضع کرده ، همان تقسیمات کاهنان و نجومیان را در حروف و کلمات آرند و برخی به این نیز اکتفا نکرده مانند مسلحه مجریطی ، و احمد بونی ، آیات قرآن را نیز دسته بندی کرده و هر دسته ای را با یکی از ستارگان ، و هر ستاره را با قطعه ای از عالم طبیعت مربوط دانند. و نیز در اینجا ابن خلدون استخراج جواب از حروف سؤال را یکی از انواع علم سیمیا ( علم الحروف ) شمرده و به ذکر مباحث این علوم پرداخته است. باید اضافه کرد که گفتار ابن خلدون راجع به حروفیان قرن هفتم و هشتم میباشد، و پس از وی تا قرن نهم که مذهب موضوع بحث ما در آن تأسیس شده است ، اندکی تغییر رخ داده یعنی از جنبه علمی بقول ابن خلدون «طلسمی و سحری » این افکار کاسته شده است. ( فهرست کتابخانه دانشگاه ج 1 صص 80-82 ). در پایان سده هشتم وروزگار تیمور مردی بنام شیخ رجب برسی و دیگری بنام محمود مطرود پسیخانی می بینیم که خود و شاگردان ایشان افکار صوفیانه و فلسفه اشراق سهروردی را با پندارهائی درباره سحر و طلسم درآمیخته برای دعا و ذکر و بر زبان راندن واژه ها و حروف و شماره ها نیروئی می پنداشته اند. فضل اﷲ به حروفی شهرت یافت و پیروانش حروفیان و حروفیه خوانده شدند.بیشتر بخوانید ...