حرقوه

لغت نامه دهخدا

( حرقوة ) حرقوة. [ ح َ ق ُ وَ ] ( ع اِ ) اعلای کام از حلق. ( منتهی الارب ). بالای لهات. بالای لهات از حلق. || استخوان سر سُرین. ( منتهی الارب ). حرقفه.

فرهنگ فارسی

اعلای کام از حلق استخوان سر سرین

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی حَرِّقُوهُ: اورا بسوزانید
ریشه کلمه:
حرق (۹ بار)
ه (۳۵۷۶ بار)

پیشنهاد کاربران

بپرس