حرفوش
لغت نامه دهخدا
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] حَرْفُوش (خَرفُوش) عنوان یکی از گروههای فرودست اجتماعی در عصر ممالیک و عثمانی بود.
این واژه به معنای آدم ولگرد، بیکاره، و غالبآ به معنای شخص گردن کلفت ، اوباش، و سر راه بگیر به کار می رود. جمع آن حَرافیش و حَرافِشه است. این اصطلاح در واقعه نگاشتهای سده هفتم تا دهم و دیگر آثار مربوط به قلمروِ حکومتی ممالیک در مصر و سوریه به چشم می خورد. ظاهراً آخرین نگارنده ای که بیش تر از همه این اصطلاح را به کار برده، ابن ایاس واقعه نگار (متوفی ۹۳۰) است و آخرین اشاره به این اصطلاح، در زمانی که رواج عمومی خود را از دست داده بود، در خلاصةالاثر محبی ( قرن یازدهم) دیده می شود.
← حرافیش در قاهره و دمشق
(۱) ابن ایاس، بدائع الزهور فی وقائع الدهور، چاپ محمد مصطفی، قاهره ۱۴۰۲ـ ۱۴۰۴/۱۹۸۲ ـ ۱۹۸۴. (۲) ابن بطوطه، رحلة ابن بطوطة، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷ /۱۹۸۷. (۳) ابن تغری بردی، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة، قاهره ۱۳۸۳ـ۱۳۹۲/ ۱۹۶۳ـ۱۹۷۲. (۴) ابن کثیر، البدایة و النهایة، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰. (۵) الف لیلة و لیلة، چاپ ماکسیمیلیان هابیخت، برسلاو ۱۸۲۵، چاپ افست قاهره ۱۴۲۳/۲۰۰۳. (۶) محمدبن درویش بیروتی شافعی، أسنی المطالب فی احادیث مختلفةالمراتب، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷. (۷) عبدالرحمان جبرتی، تاریخ عجائب الآثار فی التراجم و الاخبار، بیروت: دارالفارس. (۸) شعیب بن سعد حریفیش، کتاب الرّوض الفائق فی المواعظ و الرّقائق، دهلی: کتب خانه اشاعت الاسلام. (۹) عثمان بن محمد شطا دمیاطی، اعانةالطالبین علی حلّ الفاظ فتح المعین، بیروت: داراحیاءالتراث العربی. (۱۰) محمدبن محمد زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/ ۱۹۹۴. (۱۱) محمدبن عبدالرحمان سخاوی، الضوءاللامع لاهل القرن التاسع، قاهره: دارالکتاب الاسلامی. (۱۲) محمدبن عبدالرحمان سخاوی، کتاب التبرالمسبوک فی ذیل السلوک، بولاق ۱۲۹۶/۱۸۷۸، چاپ افست قاهره. (۱۳) محمدامین بن فضل اللّه محبی، خلاصة الاثر فی اعیان القرن الحادی عشر، بیروت: دارصادر. (۱۴) زین الدین بن عبدالعزیز معبری ملیباری، فتح المعین، درهامش عثمان بن محمد شطا دمیاطی، اعانة الطالبین علی حلّ الفاظ فتح المعین. (۱۵) W M Brinner, " The significance of the Harafish and their، Sultan'", Journal of the economic and social history of the orient, ۶ (۱۹۶۳) , ۱۹۰-۲۱۵.
این واژه به معنای آدم ولگرد، بیکاره، و غالبآ به معنای شخص گردن کلفت ، اوباش، و سر راه بگیر به کار می رود. جمع آن حَرافیش و حَرافِشه است. این اصطلاح در واقعه نگاشتهای سده هفتم تا دهم و دیگر آثار مربوط به قلمروِ حکومتی ممالیک در مصر و سوریه به چشم می خورد. ظاهراً آخرین نگارنده ای که بیش تر از همه این اصطلاح را به کار برده، ابن ایاس واقعه نگار (متوفی ۹۳۰) است و آخرین اشاره به این اصطلاح، در زمانی که رواج عمومی خود را از دست داده بود، در خلاصةالاثر محبی ( قرن یازدهم) دیده می شود.
← حرافیش در قاهره و دمشق
(۱) ابن ایاس، بدائع الزهور فی وقائع الدهور، چاپ محمد مصطفی، قاهره ۱۴۰۲ـ ۱۴۰۴/۱۹۸۲ ـ ۱۹۸۴. (۲) ابن بطوطه، رحلة ابن بطوطة، چاپ محمد عبدالمنعم عریان، بیروت ۱۴۰۷ /۱۹۸۷. (۳) ابن تغری بردی، النجوم الزاهرة فی ملوک مصر و القاهرة، قاهره ۱۳۸۳ـ۱۳۹۲/ ۱۹۶۳ـ۱۹۷۲. (۴) ابن کثیر، البدایة و النهایة، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰. (۵) الف لیلة و لیلة، چاپ ماکسیمیلیان هابیخت، برسلاو ۱۸۲۵، چاپ افست قاهره ۱۴۲۳/۲۰۰۳. (۶) محمدبن درویش بیروتی شافعی، أسنی المطالب فی احادیث مختلفةالمراتب، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۸/ ۱۹۹۷. (۷) عبدالرحمان جبرتی، تاریخ عجائب الآثار فی التراجم و الاخبار، بیروت: دارالفارس. (۸) شعیب بن سعد حریفیش، کتاب الرّوض الفائق فی المواعظ و الرّقائق، دهلی: کتب خانه اشاعت الاسلام. (۹) عثمان بن محمد شطا دمیاطی، اعانةالطالبین علی حلّ الفاظ فتح المعین، بیروت: داراحیاءالتراث العربی. (۱۰) محمدبن محمد زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۴/ ۱۹۹۴. (۱۱) محمدبن عبدالرحمان سخاوی، الضوءاللامع لاهل القرن التاسع، قاهره: دارالکتاب الاسلامی. (۱۲) محمدبن عبدالرحمان سخاوی، کتاب التبرالمسبوک فی ذیل السلوک، بولاق ۱۲۹۶/۱۸۷۸، چاپ افست قاهره. (۱۳) محمدامین بن فضل اللّه محبی، خلاصة الاثر فی اعیان القرن الحادی عشر، بیروت: دارصادر. (۱۴) زین الدین بن عبدالعزیز معبری ملیباری، فتح المعین، درهامش عثمان بن محمد شطا دمیاطی، اعانة الطالبین علی حلّ الفاظ فتح المعین. (۱۵) W M Brinner, " The significance of the Harafish and their، Sultan'", Journal of the economic and social history of the orient, ۶ (۱۹۶۳) , ۱۹۰-۲۱۵.
wikifeqh: حرفوش
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید