حرفقان

لغت نامه دهخدا

حرفقان. [ ح َ ] ( ع اِ ) مرگ موش. سم الفار. رهج الفار. تراب هالک. شک. هالوس. ارسانیقوس. زرنیخ. ( ابن بیطار ترجمه فرانسه در سم الفار ) ( اشتینگاس در کلمه حرفقان ).

پیشنهاد کاربران

بپرس