حرف تشبیه

لغت نامه دهخدا

حرف تشبیه. [ ح َ ف ِ ت َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حرف شکل. حرف شبه. حرف شکل و شبه. شمس قیس در عنوان حرف شکل و شبه گوید: سین و الف و راء است که در اواخراسماء معنی تشکل و تشبه دهد به چیزی ، چنانکه شرمسارو نگونسار و گرز گاوسار و بمعنی موضع نیز باشد چنانکه کوهسار و رخسار و شاخسار. ( المعجم فی معاییر اشعارالعجم ص 167 ). رجوع به «سار» در همین لغت نامه شود. ونیز در عنوان حرف شکل و هیأت گوید: دال و یا و سین است که در اواخر بعضی اسامی معنی شکل و شبه دهد، چنانکه مردم دیس و خایه دیس و ترنج دیس. فرخی گفته است :
یکی خانه کرده ست فرخاردیس
که بفروزد از دیدن آن روان.
و فرخار بت خانه باشد و تندیس تمثال باشد. ( المعجم فی معاییر اشعارالعجم ص 170 ). رجوع به دیس در همین لغت نامه شود. و نیز همو در کلمه حرف شکل وهیأت گوید: کلمه «آسا» است که در اواخر اسامی معنی شکل و شبه دهد، چنانکه مردم آسا و پادشاه آسا، و خراسانیان گویند فلان مردی بآسا است یعنی با وقار و رواست. ( المعجم فی معاییر اشعارالعجم ص 145 ). رجوع به آساشود. و در عنوان حرف مشابهت گوید: واو و شین است که در اواخر اسامی فایده مشابهت دهد چنانکه ماه وش و حوروش و پادشاه وش. ( المعجم ص 170 ). رجوع به «وش » شود. و نیز گوید: حرف مشابهت ، و آن سین و الف و نون است که در اواخر اسماء فایده مشابهت دهد، چنانکه مردم سان و دیگرسان و هم بدین معنی دیگرگون و گندم گون. ( المعجم ص 177 ). و رجوع به «سان » و «گون » شود.

فرهنگ فارسی

حرف شکل حرف شبه

واژه نامه بختیاریکا

. مثل یعنی

پیشنهاد کاربران

بپرس