لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
مترادف ها
بی معنی، چرند، جفنگ، حرف بی ربط
پیشنهاد کاربران
سخن نابجا و گسسته
( ( یکی از عیب هایم این بود که نمی توانستم درجا جواب آدم ها را بدهم حرف بی ربط که می شنیدم ساکت می ماندم . ) )
( ( چراغ ها را من خاموش می کنم، زویا پیرزاد، چ ۴۵، ۱۳۹۲. ص ۸۳ ) )
( ( چراغ ها را من خاموش می کنم، زویا پیرزاد، چ ۴۵، ۱۳۹۲. ص ۸۳ ) )