حرز روح. [ ح ِ زِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حرز جان. حافظ عقل از خطر و صدمه ارواح پلید : نکته دوشیزه من حرز روح است از صفت خاطر آبستن من نور عقل است ازصفا.خاقانی.