حرز روح

لغت نامه دهخدا

حرز روح. [ ح ِ زِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حرز جان. حافظ عقل از خطر و صدمه ارواح پلید :
نکته دوشیزه من حرز روح است از صفت
خاطر آبستن من نور عقل است ازصفا.
خاقانی.

پیشنهاد کاربران

بپرس