حرره
لغت نامه دهخدا
پیشنهاد کاربران
�بسم الله الرحمن الرحیم الیوم استعمال تنباکو و توتون بای نحو کان در حکم محاربه با امام زمان علیه السلام است. حرره الاقل محمدحسن الحسینی. �
حرره. [ح َرْ رَ رَ هو ] ( ع جمله فعلیه ) نویسندگان کتب فارسی در پایان نوشته خویش آنرا بکار برند، و پس از آن نام خویش نویسند. نوشت آنرا. . . تحریر کرد آنرا. . . /دهخدا
تحریر کردن، نوشتن و. .
تحریر کردن، نوشتن و. .