حربش

لغت نامه دهخدا

حربش. [ ح ِ ب ِ ] ( ع ص ) عجوز حربش ؛ زن گنده پیر درشت. حربشه. ( منتهی الارب ).

حربش. [ ح ِ رِب ْ ب ِ ] ( ع اِ ) افعی ، یا افعی بزرگ ، یا افعی که در رفتن وی آواز درشت برآید. حربشة. ( منتهی الارب ).

حربش. [ح ِ ب ِ ] ( اِخ ) ابن نمیر. مردی از قبیله بنی اسد. || مردی از قبیله بنی عنبر. ( منتهی الارب ).

پیشنهاد کاربران

بپرس