حرام نمکی. [ ح َ ن َ م َ ] ( حامص مرکب ) ناسپاسی. نمک ناشناسی. نمک نشناسی. کافری. کافرنعمتی. نمک کوری. کفران : او را در قلعه راه بداد و حرام نمکی ظاهر ساخت. ( تذکره دولتشاه ص 364 ).