حرام لقمه

/harAmloqme/

لغت نامه دهخدا

حرام لقمه. [ ح َ ل ُ م َ / م ِ ] ( ص مرکب )آنکه مال حرام خورد. آنکه لقمه شبهه میخورد. || آنکه از لقمه حرام شبهه ناک بوجود آمده باشد. دشنام گونه ای است بمزاح. گربز. و درست این کلمه به معنی اصطلاحی «بغیض » عرب است. عباسه بار نخست که با جعفر تنها تصادف می کند به او «یا بغیض » خطاب می کند.

فرهنگ فارسی

آنکه مال حرام خورد

پیشنهاد کاربران

ملحق
کسی که دچار اسهال اندیشه است
حرام لقمه درفرهنگ دهخداکسی که مال حرام میخورد. یابه معنایی دیگرسرسفره مال حلال میخورد وعملکردش نسبت به صاحب سفره قدرناشناسی وناسپاسی باشد. . به معنای عام. . لقمه حرام کن
پیشنهادبنده این است که:کسی که سرسفره مینشیندومال حلالی میخوردولی بازده وبرگشت رفتارایشان نسبت صاحب سفرعملکردی حرام است. . یابه عبارتی لقمه حرام کن

بپرس