حرام: محترم.
اَللَّهُمَّ ارْزُقْنِی حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرَامِ ( از دعاهای ماه رمضان )
خدایا زیارت خانه محترمت را روزیم کن.
نگره های فارسی🇮🇷 نوین و گیرای برابر واژه 🇸🇦 :
نا گذار: قوانین سخت، ناگذار رسیدن به اهداف شرکت شد.
واپس: سرما واپس رشد گیاهان شد.
بازدار: عوامل بازدار پیشرفت را شناسایی کردیم.
پد ( پس زد ) : پد معلم از ورود دانش آموزان به حیاط مدرسه قابل درک بود.
... [مشاهده متن کامل]
بازمان: بازمان والدین از مهاجرت فرزندان قابل درک است.
پسزن: پسزنی معلم از رفتارهای نادرست دانش آموزان کارساز بود.
رَدگر: ردگر سیاست های غلط، اقتصاد را بهبود بخشید.
بازبر: بازبر شدن سیل با سدهای محکم باعث نجات روستاها شد.
ناروی: ناروی کردن مسیر نادرست برای جوانان وظیفه والدین است.
راسد ( راه سد ) : راسد کردن مسیر تخلفات اداری.
پسزد: پسزد افکار منفی، تضمین موفقیت در کنکوره.
درنا: درنا کردن راه نفوذ دشمن با هوشیاری مرزبانان.
بَسدر: بَسدر شدن راه فرار مالیاتی با قوانین محکم.
پیش بندی: مدیر از اتلاف منابع پیش بندی کرد.
آستانش: سیستم ایمنی از ورود ویروس آستانش کرد.
رهبندش: پلیس از عبور خودروها رهبندش کرد.
پسایش: مادر از رفتن فرزند به مکان خطرناک پسایش کرد.
وازنش: معلم از ادامه شیطنت دانش آموزان وازنش کرد.
بازش ( باز داشتن ) : مادر از رفتن فرزندش به مهمانی خطرناک بازش کرد.
نارو ( نا روان ) : قانون از فساد اداری نارو می کند.
بسره ( بستن راه ) : مامورین از فرار متهم بسره کردند.
حرام: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است:
شَهاد ( دری ) ( ناظم الاطبا )
واژه حرام
معادل ابجد 249
تعداد حروف 4
تلفظ harām
نقش دستوری صفت
ترکیب ( صفت ) [عربی، مقابلِ حَلال]
مختصات ( حَ ) [ ع . ] ( اِ. )
آواشناسی harAm
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
... [مشاهده متن کامل]
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژگان قرآنی
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد
بهترین واژه جایگزین این واژه عربی یعنی حرام واژه فارسی ناروا است.
حَرَام باإحرام؛ حَلال نمی شود!
از لحاظ فقه حرام آنست که ترک آن و انجام ندادن آن به دلایل قطعی ثابت شده باشد انجام آن عذاب و ترک آن ثواب دارد و اگر کسی به حرام حلال بگوید مطلق کافر است.
نابایست
نمونه:
ماجرای شگفت انگیز و پندآموزِ نابایست ( �حرام� ) بودنِ کلّه قند روسی که گویا از استخوان الک شده ی مردگان ساخته شده را به یاد بیاورید . . .
برگرفته از پی نوشت نوشتاری در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2019/01/blog - post_26. html
جاودانه
ناروا
ناشایست
Ill - gotten
راغب در مفردات گفته است : ( حرام ) به معنای چیزی است که از آن منع شده باشد، چه این منع به تسخیر الهی باشد، و چه به منع قهری ، و چه به منع عقلی یا منع شرعی یا از ناحیه کسی که اطاعت امرش لازم است .
کاری که عقوبت بدی دارد
کاری که خدا دوست ندارد
محجر
نادرست
این واژه تازى ( اربى ) است و برابرهاى پارسى آن چنینند : اَرُبا Aroba ( پهلوى: حرام ، نامشروع ، غیرمجاز ) ، اَنِخْوَردار Anexvardar ( پهلوى: خوردنى حرام ، آنچه خوردنش شرعاً حرام است ) ، اَرواک Aravak ( پهلوى: حرام ، غیرمجاز ، ناروا ) ، اَشایست Ashayest ( پهلوى:
... [مشاهده متن کامل]
حرام ، ناشایست و ناروا ، نابجا ) ، اَپیدات Apidat ( پهلوى: حرام ، نامشروع ، غیرشرعى ) ، اَداد Adad ( پهلوى: حرام ، نامشروع ، غیرقانونى ) ، کِرینیک Kerinik ( پهلوى: تحریم شده ، حرام ) ، اَرُبایى Arobayi ( پهلوى: اَرُباییهْ : حرمت ، حرامیت ، عدم مشروعیت ) اَنِخْوَردارى
Anexvardari ( پهلوى: اَنِخْورداریهْ : حرمت خوردنى ها ، شرعاً حرام بودن یک خوردنى ) اَرُواکى Arovaki ( پهلوى: اَرُواکیهْ : حرمت ، ناروایى ، حرامى ، ممنوعیت ، عدم مشروعیت ) اَپیداتى Apidati ( پهلوى: اَپیداتیهْ : حرمت ، ممنوعیت ، عدم مشروعیت و قانونیت ) اَدادى Adadi
( پهلوى: اَدادیهْ : حرامیت ، حرمت ، عدم مشروعیت ) در پهلوى کِرینیدن Kerinidan ( پهلوى: کِرینیتن: تحریم کردن ، حرام کردن اَرُواکینیدن Arovakinidan ( پهلوى: اَرُواکینیتن: تحریم کردن، غیرمجاز اعلام کردن، ناروا دانستن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)