حذف کردن


مترادف حذف کردن: خط زدن، پاک کردن، از قلم انداختن، قلم گرفتن، کنارگذاشتن، کنار زدن، ساقط کردن

برابر پارسی: زدودن

معنی انگلیسی:
cut, delete, elide, eliminate, except, expunge, omit, prune, kill

لغت نامه دهخدا

حذف کردن. [ ح َک َ دَ ] ( مص مرکب ) افکندن. انداختن. اسقاط. بینداختن. بیفکندن. ساقط کردن.

فرهنگ فارسی

انداختن ساقط کردن

مترادف ها

eliminate (فعل)
خرد کردن، برطرف کردن، محو کردن، رفع کردن، زدودن، بیرون کردن، حذف کردن، منتفی کردن

pretermit (فعل)
کنار گذاشتن، حذف کردن، از قلم انداختن

expurgate (فعل)
تطهیر کردن، حذف کردن، تصفیهء اخلاقی کردن

dele (فعل)
حذف شدن، حذف کردن

delete (فعل)
انداختن، حذف کردن، برداشتن

omit (فعل)
انداختن، حذف کردن، از قلم انداختن، فروگذار کردن

elide (فعل)
حذف کردن، ادغام کردن، از اخر برداشتن

retrench (فعل)
قطع کردن، کم کردن، حذف کردن، از نو خندق ساختن

فارسی به عربی

احذف , حرر

پیشنهاد کاربران

پیشنهادِ واژه یِ پارسی به جایِ " حذف کردن، حذف شدن، حذف": " پَرهِشتن، پَرهلیدن، پَرشَستن، پَرشاندن"
جدای از " کنار زدن، کنار گذاشتن" که برابر با واژگانِ " abseitigen ، zur Seite stellen " ( آلمانی ) است و " از میان بُردن" که تا اندازه ای برابر با " eliminieren" ( آلمانی ) ، چه واژگانِ دیگری را می توان به معنایِ " حذف کردن" پیش نهاد که با واژگانی همچون
...
[مشاهده متن کامل]

" entfernen ، wegfallen، wegstreichen، weglassen" و واژگانِ دیگری بدین معنا از زبانِ آلمانی که با پیشوندِ " - weg" همراه هستند، برابری کند؟
1 - همانگونه که می دانیم یکی از کارایی هایِ پیشوندِ " پَر/پَهر" از زبانِ اوستایی - پارسیِ میانه - نوین " دور، دوری، به کنار" بوده است ( به زیرواژه یِ " پَر" در همین تارنما بروید و همکارکردیِ دو پیشوندِ " پَر" ( پارسی ) و " weg" ( آلمانی ) را ببینید ) که برای نمونه آن را در واژگانی همچون " پَرهیز، پَرهیختن، پَرریز، پرریختن و. . . " می توان دید. اکنون چه بنواژگانی ( =مصدرهایی ) با این پیشوند را بهتر است بکار بگیریم؟
" weglassen" = حذف کردن = پَرهِشتن، پَرهِلیدن/پَرهِل -
2. 1 - " lassen" ( آلمانی ) با " هِشتَن، هِلیدن" ( پارسی ) برابر است ( در این باره به زیرواژه یِ " هشتن" در همین تارنما بروید و به فرنگاره ها از پیامِ من بنگرید و در آنجا خواهید دید که ریشه اوستایی " هَرز " با " lassen" از زبانِ آلمانی برابری می کند ) .
بر پایه آنچه در بالا آمد ( 1 و 2. 1 ) ما به " پَرهشتن/پَرهلیدن" با بُن کنونیِ " پَرهِل - " می رسیم که رویهم رفته به معنای " دور گذاشتن، بدور گذاردن، ( به ) کنار هِشتن" است که بازنمایی کننده یِ " حذف کردن" است.
2. 2 - واژه یِ دیگری که می توان پیشنهاد، برآمده از واژگانِ " شَستَن/شین - " به معنایِ " جای گرفتن، قرار گرفتن" و " شاندن/ - شان" به معنایِ " جای دادن، قرار دادن" است که برای نمونه این واژگان را ما با پیشوندِ " نِ" نیز در زبانِ پارسی داریم :
" نِشستن/نِشین - " و " نِشاندن/نِشان - " ؛
اکنون ما به جایِ پیشوندِ " نِ" که در اینجا بایستگی ندارد، پیشوندِ " پَر " را، چنانکه در بالا آمد، می نشانیم و واژگانِ:
" پَرشَستن/پَرشین - " به معنایِ " حذف شدن" ( رویهم رفته به معنایِ " دور قرار گرفتن، بدور جای گرفتن" )
و " پَرشاندن، پَرشان - " به معنایِ " حذف کردن" ( رویهم رفته به معنای " دور قرار دادن" )
را به دست می آوریم.

روشیدن ، delete، فرهنگ اختر فیزیک دکتر ملایری
زیهیدن / زیهستن
بن خان: Dictionary of Manichean middle Persian and Parthian, Desmond Durkin - Meisterernst
درگاه تلگرامی parsidoost
گاهی می توان از کارواژه های " کنار زدن" و یا " کنار گذاشتن" به جای [حذف کردن] بهره برد:
من به خاطر سلامتی، شیرینی و غذای چرب را از رژیم غذایی خودم حذف کرده ام.
من برای تندرستی، شیرینی و خوراک چرب را از دستور خوراک خودم کنار گذاشته ام.
...
[مشاهده متن کامل]

تیم ایران با بردی که به دست آورد حریفش را از ادامه مسابقات حذف کرد.
تیم ایران با بردی که به دست آورد هماوردش را از پیگیری پیکارها کنار زد.

از دفتر ستردن ؛ محو کردن :
ز دفتر همه نامشان بسترم
سر و تاج ساسان به پی بسپرم .
فردوسی .
خط زدن
حذف کردن= ستردن، زدودن
اسقاط

بپرس