حذر داشتن. [ ح َ ذَ ت َ ] ( مص مرکب ) برحذر بودن. محتاط بودن. پرهیز کردن : ای خردپیشه حذر دار از جهان گر بهوشی پند حجت کار بند.ناصرخسرو.گرت هوش است و هنگ ، دار حذرای خردمند از این عظیم نهنگ.ناصرخسرو.حذر دار از عقاب آز ازیراکه پرزهراب دارد چنگ و منقار.ناصرخسرو.