حدیث قدسی
لغت نامه دهخدا
تهانوی گوید: در فوائد امیر حمیدالدین آمده است که فرق بین قرآن و حدیث قدسی بر شش وجه است. وجه اول آن است که قرآن معجز است ، و حدیث قدسی لازم نیست که معجز باشد. دوم آن است که نماز بدون قرآن نماز نباشد، بخلاف حدیث قدسی. سوم آن است که منکر قرآن کافر است ، ولی منکر حدیث قدسی کافر نباشد. چهارم آن است که در قرآن لازم است جبرئیل واسطه انزال آن بسوی پیغمبر باشد، بخلاف حدیث قدسی. پنجم آن است که واجب است لفظ قرآن از حق تعالی باشد، ولی حدیث قدسی جایز است که الفاظش از پیغمبر باشد. ششم آن است که قرآن را بدون طهارت نمیتوان مس کرد بخلاف حدیث قدسی -انتهی. و با این فرقی که ذکر شد، فرق بین حدیث قدسی و منسوخ التلاوه نیز روشن گردید، چه همانطور که در ذیل کلمه حدیث گفتیم ، آنچه از منسوخ التلاوه هم به ما رسیده باشد در اصطلاح آنرا هم قرآن گویند.برای تاریخ گردآوری حدیثهای قدسی و گردآورندگان آنها فهرست کتابخانه دانشگاه تألیف منزوی ج 1 صص 130-132 دیده شود.
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] حدیث قدسی، نوعی حدیث که به ذات مقدّس الهی منسوب است و به آن حدیث ربانی و الهی نیز گفته می شود.
واژه حدیث از نظر لغت شناسان به معنی جدید و حادث شده، در برابر قدیم می باشد و در اصطلاح هر کلامی و عبارتی است که از معصوم ـ علیه السّلام ـ صادر و بدو منتهی می شود و بر دو قسم قدسی و غیر قدسی تقسیم می گردد.در ترکیبِ وصفیِ حدیث قدسی، واژه قدسی منسوب است به قُدْس به معنای پاکی و طهارت یا برکت که وصف حدیث قرار گرفته است.
وجه تسمبه
درباره وجه تسمیه احادیث قدسی، چند احتمال داده اند که براساس قوی ترین آن ها، انتساب این احادیث به ذات مقدّس الهی موجب این نام گذاری شده است.
تعریف حدیث
...
واژه حدیث از نظر لغت شناسان به معنی جدید و حادث شده، در برابر قدیم می باشد و در اصطلاح هر کلامی و عبارتی است که از معصوم ـ علیه السّلام ـ صادر و بدو منتهی می شود و بر دو قسم قدسی و غیر قدسی تقسیم می گردد.در ترکیبِ وصفیِ حدیث قدسی، واژه قدسی منسوب است به قُدْس به معنای پاکی و طهارت یا برکت که وصف حدیث قرار گرفته است.
وجه تسمبه
درباره وجه تسمیه احادیث قدسی، چند احتمال داده اند که براساس قوی ترین آن ها، انتساب این احادیث به ذات مقدّس الهی موجب این نام گذاری شده است.
تعریف حدیث
...
wikifeqh: حدیث_قدسی
[ویکی شیعه] حدیث قدسی کلامی است که پیامبر اکرم (ص) آن را از خداوند نقل می کند، به آن حدیث ربانی و حدیث الهی نیز می گویند. در این احادیث، معنی و مضمون از خداوند و الفاظ از پیامبر است؛ مضمون مورد نظر ممکن است به واسطه فرشته و یا الهام و یا القا در خواب به پیامبر منتقل شده باشد. این احادیث معمولا با کلماتی مانند «قال الله» یا «یقول الله» شروع می شوند. حدیث قدسی با قرآن تفاوت دارد؛ زیرا قرآن از لحاظ مفهوم و لفظ از جانب خداوند(ج) است ولی حدیث قدسی فقط مضمونش از جانب خداوند است، در جنبه های مربوط به معجزه بودن یا بعضی از مفاهیم نیز بین قرآن و حدیث قدسی تفاوت وجود دارد. اقوالی که به پیامبران گذشته منسوب است نیز در جمع احادیث قدسی قرار می گیرند، و در برخی روایات، این احادیث از انبیای سابق نقل شده اند. مضمون احادیث قدسی بیشتر اخلاقی و عرفانی است.
مهم ترین بحث و اختلاف نظر درباره این احادیث، وحیانی بودن یا نبودن الفاظ آنهاست. بیشتر این احادیث از پیامبر اکرم(ص) به واسطه انس بن مالک، ابوهریره، ابن عباس و حضرت علی(ع) نقل شده اند.
واژه «قدسی» در ترکیبِ وصفی «حدیث قدسی»، منسوب به قُدْس به معنای پاکی و طهارت است. درباره وجه نامگذاری احادیث قدسی، چند احتمال داده اند که بر اساس قوی ترین آنها، انتساب این احادیث به ذات مقدّس الهی موجب این نام گذاری شده است. روند نام گذاری احادیث قدسی به این نام طبعاً امری متأخر از تکوین چنین مفهومی است. کرمانی از نخستین کسانی است که این احادیث را به سه نام «قدسی»، «الهی» و «ربانی» خوانده است، اما بررسی بسامد کاربرد این نام ها در کتاب ها، نشان می دهد که عنوان «الهی» قدیم تر و پرکاربردتر بوده است. ابن کثیر نیز از این عنوان استفاده کرده است. تعبیر حدیث قدسی هر چند دیرتر پدید آمد، اما به سرعت همه گیر شد و جای عنوان الهی را گرفت. به نظر گراهام، عبدالله بن حسن طیبی (متوفی ۷۴۳) نخستین کسی بود که عنوان حدیث قدسی را به کار برد، اما ظاهراً امیر حمیدالدین (متوفی ۶۶۷) در این باره بر او مقدّم بوده است. از دیگر کسانی که از تعبیر حدیث قدسی در آثار خود استفاده کرده اند، به ترتیب، این افراد بوده اند:
مهم ترین بحث و اختلاف نظر درباره این احادیث، وحیانی بودن یا نبودن الفاظ آنهاست. بیشتر این احادیث از پیامبر اکرم(ص) به واسطه انس بن مالک، ابوهریره، ابن عباس و حضرت علی(ع) نقل شده اند.
واژه «قدسی» در ترکیبِ وصفی «حدیث قدسی»، منسوب به قُدْس به معنای پاکی و طهارت است. درباره وجه نامگذاری احادیث قدسی، چند احتمال داده اند که بر اساس قوی ترین آنها، انتساب این احادیث به ذات مقدّس الهی موجب این نام گذاری شده است. روند نام گذاری احادیث قدسی به این نام طبعاً امری متأخر از تکوین چنین مفهومی است. کرمانی از نخستین کسانی است که این احادیث را به سه نام «قدسی»، «الهی» و «ربانی» خوانده است، اما بررسی بسامد کاربرد این نام ها در کتاب ها، نشان می دهد که عنوان «الهی» قدیم تر و پرکاربردتر بوده است. ابن کثیر نیز از این عنوان استفاده کرده است. تعبیر حدیث قدسی هر چند دیرتر پدید آمد، اما به سرعت همه گیر شد و جای عنوان الهی را گرفت. به نظر گراهام، عبدالله بن حسن طیبی (متوفی ۷۴۳) نخستین کسی بود که عنوان حدیث قدسی را به کار برد، اما ظاهراً امیر حمیدالدین (متوفی ۶۶۷) در این باره بر او مقدّم بوده است. از دیگر کسانی که از تعبیر حدیث قدسی در آثار خود استفاده کرده اند، به ترتیب، این افراد بوده اند:
wikishia: حدیث_قدسی
[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام است
محتوای حدیث قدسی کلام خداوند است که با فرستادگان خود سخن گفته است. در تفاوت حدیث قدسی با قرآن گفته اند: نسبت به حدیث قدسی تحدّی صورت نگرفته، برخلاف قرآن که مردم را به تحدّی فراخوانده است و نیز قرآن، وحی از طریق جبرئیل است؛ اما حدیث قدسی الهام گونه و مانند آن است.
فقها در مقام استنباط احکام در باب های مختلف از احادیث قدسی - که مجموعه ای از مواعظ و رهنمودهای اخلاقی است و نه صرف بیان احکام - بهره گرفته اند.
جمعی از پژوهشگران زیر نظر سید محمود هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، جلد 3، صفحه 268 .
محتوای حدیث قدسی کلام خداوند است که با فرستادگان خود سخن گفته است. در تفاوت حدیث قدسی با قرآن گفته اند: نسبت به حدیث قدسی تحدّی صورت نگرفته، برخلاف قرآن که مردم را به تحدّی فراخوانده است و نیز قرآن، وحی از طریق جبرئیل است؛ اما حدیث قدسی الهام گونه و مانند آن است.
فقها در مقام استنباط احکام در باب های مختلف از احادیث قدسی - که مجموعه ای از مواعظ و رهنمودهای اخلاقی است و نه صرف بیان احکام - بهره گرفته اند.
جمعی از پژوهشگران زیر نظر سید محمود هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام، جلد 3، صفحه 268 .
wikiahlb: حدیث_قدسی
دانشنامه عمومی
حدیث قدسی کلامی است که به باور مسلمانان از سوی خدا بدون به چالش طلبیدن ناباوران ( تحدی ) و بدون غرض اعجاز به پیامبر وحی شده است. [ ۲]
از دید مؤمنین به اسلام حدیث قدسی از جهات ذیل با قرآن متفاوت است:
۱. مشتمل بر اعجاز نیست
۲. در نماز به عنوان قرائت کاربرد ندارد.
۳. مسّ آن بدون طهارت جایز است. [ ۳]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاز دید مؤمنین به اسلام حدیث قدسی از جهات ذیل با قرآن متفاوت است:
۱. مشتمل بر اعجاز نیست
۲. در نماز به عنوان قرائت کاربرد ندارد.
۳. مسّ آن بدون طهارت جایز است. [ ۳]
wiki: حدیث قدسی
پیشنهاد کاربران
سخن خدا بدون قصد هدایت و فقط جهت آگاهی
مثلا خداوند خطاب به انسان فرموده :ای فرزند آدم، این مخلوقات را برای تو آفریدم و تو را برای خودم آفریدم
مثلا خداوند خطاب به انسان فرموده :ای فرزند آدم، این مخلوقات را برای تو آفریدم و تو را برای خودم آفریدم
حدیث قدسی کلامی است که به باور مسلمانان از سوی خدا بدون به چالش طلبیدن ناباوران ( تحدی ) و بدون غرض اعجاز به پیامبر وحی شده است. [۲]
کنار آیات قرآنی و احادیث معصومین ( ع ) ، سخنان مذهبی دیگری هم هست که اصطلاحا به آنها «حدیث قدسی» گفته می شود و آنها عبارتند از جملاتی که توسط معصوم از خداوند نقل می شود، ولی جزء قرآن نیست. اینگونه احادیث به خاطر انتساب آن به مقام قدس خداوندی ( حدیث قدسی ) نامیده می شود. با بررسی این نوع احادیث، معلوم می شود که اینها بیشتر، موعظه ها و کلمات حکمت آموزی است که خداوند به وسیله آنها بندگان خود را ارشاد و راهنمایی کرده است، سبک و سیاق آنها غالبا عاطفی است و کلمه «عبدی» ( بنده من ) در آنها زیاد به چشم می خورد که اشاره به عنایت خاص خداوند بر بندگان خویش است که آنان را به خود نسبت می دهد و رابطه عاطفی با آنها برقرار می کند.
... [مشاهده متن کامل]
محتویات [نمایش]
تفاوت حدیث قدسی با آیات قرآنی [ویرایش]
تفاوت حدیث قدسی با آیات قرآنی در این است که: اولا صدور آنها از پیامبر، قطعی نیست مگر این که به صورت متواتر نقل شده باشد که در این صورت با آنها معامله حدیث می شود. ثانیا جملات آنها مانند قرآن معجزه نیست و با آنها تحدی نمی شود و به نظر می رسد که محتوا و مفهوم آنها از جانب خداست ولی الفاظ آنها توسط پیامبر ( ص ) ابداع شده است. معانی آنها یا به واسطه فرشته وحی و یا به صورت الهام و یا در خواب به پیامبر القاء شده است. البته همه سخنان پیامبر ( ص ) از سرچشمه وحی ناشی می شود، چنان که خداوند در قرآن کریم، راجع به سخنان آن حضرت چنین می فرماید: «او از روی هوای نفس سخن نمی گوید و سخنان او چیزی جز وحیی که فرستاده می شود، نیست. » ولی گاهی پیامبر ( ص ) مامور می شد که آن سخنان را به طور مستقیم از خداوند نقل کند و گاهی چنین ماموریتی نداشت.
مرحوم میرداماد، معتقد است که حتی الفاظ حدیث قدسی نیز از جانب خداست ولی حالت اعجاز ندارد. ( ۱ ) و در توضیح مطلب اضافه می کند که حق تحقیق این است که قرآن، کلامی است که خداوند، هم معنا و هم لفظ آن را به پیامبر ( ص ) وحی می کند و پیامبر آن را به طور مرتب از روح القدس دریافت می نماید و آن را به صورت منظم از عالم بالا می شنود ولی حدیث قدسی کلامی است که معنای آن به پیامبر وحی می شود و خداوند با الفاظ مخصوصی و در ترتیب مخصوصی بر زبان پیامبر جاری می سازد و پیامبر نمی تواند الفاظ یا ترتیب آن را تغییر دهد و حدیث نبوی کلامی است که معنای آن به پیامبر وحی می شود و او مجاز است که هرگونه که بخواهد عبارت آن را بسازد. ( ۲ )
این سخن میرداماد که حتی الفاظ حدیث قدسی هم از جانب خداوند است، محل تردید و تامل است و اثبات آن دلیل می خواهد که ایشان به آن اشاره نکرده اند و لذا بسیاری از محققان گفته اند که معنای حدیث قدسی از خداوند و الفاظ آن از پیامبر است.
منادی ( یکی از حدیث شناسان بزرگ اهل سنت ) گفته است: «فرق میان قرآن و حدیث قدسی در این است که قرآن، همان لفظی است که جبرئیل آن را آورده ولی حدیث قدسی خبرهایی است که خداوند معنای آن را به الهام یا در خواب به پیامبر القاء کرده و پیامبر با عبارت هایی از خود از آن خبر داده است. » ( ۳ )
دکتر صبحی صالح از محققان برجسته معاصر عرب، از ابوالبقاء نقل می کند که گفت: «قرآن چیزی است که لفظ و معنای آن از خداست و اما حدیث قدسی چیزی است که لفظ آن از پیامبر است و معنای آن از خدا که به وسیله الهام یا خواب به پیامبر، القاء کرده است. » ( ۴ )
به گفته دانشمند نامدار، تهانوی: احادیث قدسی را خداوند در شب معراج به پیامبر الهام کرده و به آن «اسرارالوحی» هم گفته می شود و نیز به قرآن «الوحی المتلوّ» ( وحی تلاوت شده ) و به احادیث قدسی «الوحی المرویّ» ( وحی روایت شده ) گفته می شود و احادیث قدسی، احکام قرآن را ندارد، بنابراین نمی توان آن را در نماز قرائت کرد و جمله های آن را سوره یا آیه نامید و مس کتابت آن بدون وضو، جایز است و حائض و جنب می توانند آن را بخوانند. دیگر اینکه نمی توان آنها را به صورت «قال الله تعالی» نقل کرد و باید به صورت «قال رسول الله فیما یرد به عن ربه» نقل نمود. ( ۵ )
توجه کنیم که به کتابهای آسمانی دیگر مانند صحف ابراهیم و تورات و انجیل و زبور، در اصطلاح، حدیث قدسی گفته نمی شود و اینکه بعضی ها گزیده هایی از متون این کتابها را جمع آوری کرده اند حدیث قدسی نیست مانند کاری که مرحوم مجلسی در بحار کرده و مواعظی را از قرآن و دیگر کتاب های آسمانی گردآورده است. ( ۶ )
آری اگر جمله ای را پیامبر اسلام ( ص ) و ائمه معصومین ( ع ) از گفتار خداوند به آدم و نوح و موسی و عیسی و پیامبران دیگر نقل کرده اند یا حتی از کتابهای آسمانی آنها نقل کردند حدیث قدسی تلقی می شود و جزء الهامات الهی به پیامبر، محسوب می شود که از زبان خداوند نقل می کند.
مجموعه های احادیث قدسی [ویرایش]
احادیث قدسی چه آنها که از زبان پیامبران گذشته نقل شده و چه آنهایی که از پیامبر اسلام ( ص ) نقل شده، به صورت پراکنده در کتب حدیثی و تفسیری و به مناسبت های خاصی آمده است ولی بعدها برخی از دانشمندان و محدثان از شیعه و سنی، آنها را از کتب گوناگون حدیثی گردآوری کرده و به صورت یک مجموعه نفیس درآورده اند و ما به جهت ارج گذاشتن به کار این بزرگان، نام برخی از آن مجموعه ها را ذکر می کنیم.
۱. الجواهر السنیه فی الاحادیث القدسیه، تألیف محمدبن حسن بن علی معروف به شیخ حر عاملی، صاحب وسایل الشیعه که مکرر چاپ شده است. وی در مقدمه این کتاب می گوید: «پیش از من احدی از اصحاب ( علمای شیعه ) را نیافتم که در این موضوع، تألیف کرده باشند. » ( ۷ )
صاحب الذریعه درباره این کتاب از محدث جزایری نقل می کند که آن را «اخ القرآن» ( برادر قرآن ) نامیده است و نیز اعتراض صاحب ریاض را نقل می کند که پیش از شیخ حر عاملی، کسانی در این باره، تألیف کرده اند. آنگاه صاحب «الذریعه» اضافه می کند که شاید نظر صاحب ریاض به کتاب «البلاغ المبین» تألیف سید خلف حویزی . . .
کنار آیات قرآنی و احادیث معصومین ( ع ) ، سخنان مذهبی دیگری هم هست که اصطلاحا به آنها «حدیث قدسی» گفته می شود و آنها عبارتند از جملاتی که توسط معصوم از خداوند نقل می شود، ولی جزء قرآن نیست. اینگونه احادیث به خاطر انتساب آن به مقام قدس خداوندی ( حدیث قدسی ) نامیده می شود. با بررسی این نوع احادیث، معلوم می شود که اینها بیشتر، موعظه ها و کلمات حکمت آموزی است که خداوند به وسیله آنها بندگان خود را ارشاد و راهنمایی کرده است، سبک و سیاق آنها غالبا عاطفی است و کلمه «عبدی» ( بنده من ) در آنها زیاد به چشم می خورد که اشاره به عنایت خاص خداوند بر بندگان خویش است که آنان را به خود نسبت می دهد و رابطه عاطفی با آنها برقرار می کند.
... [مشاهده متن کامل]
محتویات [نمایش]
تفاوت حدیث قدسی با آیات قرآنی [ویرایش]
تفاوت حدیث قدسی با آیات قرآنی در این است که: اولا صدور آنها از پیامبر، قطعی نیست مگر این که به صورت متواتر نقل شده باشد که در این صورت با آنها معامله حدیث می شود. ثانیا جملات آنها مانند قرآن معجزه نیست و با آنها تحدی نمی شود و به نظر می رسد که محتوا و مفهوم آنها از جانب خداست ولی الفاظ آنها توسط پیامبر ( ص ) ابداع شده است. معانی آنها یا به واسطه فرشته وحی و یا به صورت الهام و یا در خواب به پیامبر القاء شده است. البته همه سخنان پیامبر ( ص ) از سرچشمه وحی ناشی می شود، چنان که خداوند در قرآن کریم، راجع به سخنان آن حضرت چنین می فرماید: «او از روی هوای نفس سخن نمی گوید و سخنان او چیزی جز وحیی که فرستاده می شود، نیست. » ولی گاهی پیامبر ( ص ) مامور می شد که آن سخنان را به طور مستقیم از خداوند نقل کند و گاهی چنین ماموریتی نداشت.
مرحوم میرداماد، معتقد است که حتی الفاظ حدیث قدسی نیز از جانب خداست ولی حالت اعجاز ندارد. ( ۱ ) و در توضیح مطلب اضافه می کند که حق تحقیق این است که قرآن، کلامی است که خداوند، هم معنا و هم لفظ آن را به پیامبر ( ص ) وحی می کند و پیامبر آن را به طور مرتب از روح القدس دریافت می نماید و آن را به صورت منظم از عالم بالا می شنود ولی حدیث قدسی کلامی است که معنای آن به پیامبر وحی می شود و خداوند با الفاظ مخصوصی و در ترتیب مخصوصی بر زبان پیامبر جاری می سازد و پیامبر نمی تواند الفاظ یا ترتیب آن را تغییر دهد و حدیث نبوی کلامی است که معنای آن به پیامبر وحی می شود و او مجاز است که هرگونه که بخواهد عبارت آن را بسازد. ( ۲ )
این سخن میرداماد که حتی الفاظ حدیث قدسی هم از جانب خداوند است، محل تردید و تامل است و اثبات آن دلیل می خواهد که ایشان به آن اشاره نکرده اند و لذا بسیاری از محققان گفته اند که معنای حدیث قدسی از خداوند و الفاظ آن از پیامبر است.
منادی ( یکی از حدیث شناسان بزرگ اهل سنت ) گفته است: «فرق میان قرآن و حدیث قدسی در این است که قرآن، همان لفظی است که جبرئیل آن را آورده ولی حدیث قدسی خبرهایی است که خداوند معنای آن را به الهام یا در خواب به پیامبر القاء کرده و پیامبر با عبارت هایی از خود از آن خبر داده است. » ( ۳ )
دکتر صبحی صالح از محققان برجسته معاصر عرب، از ابوالبقاء نقل می کند که گفت: «قرآن چیزی است که لفظ و معنای آن از خداست و اما حدیث قدسی چیزی است که لفظ آن از پیامبر است و معنای آن از خدا که به وسیله الهام یا خواب به پیامبر، القاء کرده است. » ( ۴ )
به گفته دانشمند نامدار، تهانوی: احادیث قدسی را خداوند در شب معراج به پیامبر الهام کرده و به آن «اسرارالوحی» هم گفته می شود و نیز به قرآن «الوحی المتلوّ» ( وحی تلاوت شده ) و به احادیث قدسی «الوحی المرویّ» ( وحی روایت شده ) گفته می شود و احادیث قدسی، احکام قرآن را ندارد، بنابراین نمی توان آن را در نماز قرائت کرد و جمله های آن را سوره یا آیه نامید و مس کتابت آن بدون وضو، جایز است و حائض و جنب می توانند آن را بخوانند. دیگر اینکه نمی توان آنها را به صورت «قال الله تعالی» نقل کرد و باید به صورت «قال رسول الله فیما یرد به عن ربه» نقل نمود. ( ۵ )
توجه کنیم که به کتابهای آسمانی دیگر مانند صحف ابراهیم و تورات و انجیل و زبور، در اصطلاح، حدیث قدسی گفته نمی شود و اینکه بعضی ها گزیده هایی از متون این کتابها را جمع آوری کرده اند حدیث قدسی نیست مانند کاری که مرحوم مجلسی در بحار کرده و مواعظی را از قرآن و دیگر کتاب های آسمانی گردآورده است. ( ۶ )
آری اگر جمله ای را پیامبر اسلام ( ص ) و ائمه معصومین ( ع ) از گفتار خداوند به آدم و نوح و موسی و عیسی و پیامبران دیگر نقل کرده اند یا حتی از کتابهای آسمانی آنها نقل کردند حدیث قدسی تلقی می شود و جزء الهامات الهی به پیامبر، محسوب می شود که از زبان خداوند نقل می کند.
مجموعه های احادیث قدسی [ویرایش]
احادیث قدسی چه آنها که از زبان پیامبران گذشته نقل شده و چه آنهایی که از پیامبر اسلام ( ص ) نقل شده، به صورت پراکنده در کتب حدیثی و تفسیری و به مناسبت های خاصی آمده است ولی بعدها برخی از دانشمندان و محدثان از شیعه و سنی، آنها را از کتب گوناگون حدیثی گردآوری کرده و به صورت یک مجموعه نفیس درآورده اند و ما به جهت ارج گذاشتن به کار این بزرگان، نام برخی از آن مجموعه ها را ذکر می کنیم.
۱. الجواهر السنیه فی الاحادیث القدسیه، تألیف محمدبن حسن بن علی معروف به شیخ حر عاملی، صاحب وسایل الشیعه که مکرر چاپ شده است. وی در مقدمه این کتاب می گوید: «پیش از من احدی از اصحاب ( علمای شیعه ) را نیافتم که در این موضوع، تألیف کرده باشند. » ( ۷ )
صاحب الذریعه درباره این کتاب از محدث جزایری نقل می کند که آن را «اخ القرآن» ( برادر قرآن ) نامیده است و نیز اعتراض صاحب ریاض را نقل می کند که پیش از شیخ حر عاملی، کسانی در این باره، تألیف کرده اند. آنگاه صاحب «الذریعه» اضافه می کند که شاید نظر صاحب ریاض به کتاب «البلاغ المبین» تألیف سید خلف حویزی . . .